بازگشت

وجدان و فقدان زبان دعا معيار دعاي حقيقي و دعاي مجازي


تحليلي كه درباره زبان دعا گذشت روشن مي سازد كه بسياري از دعاها دعاي حقيقي نيست، بلكه داعي و دعا مجازي است. دعاي مجازات قابليت استجابت ندارد و اين راز عدم استجابت بسياري از ادعيه مردم است. در حالات مختلفي داعي با زبان سر و الفاظ به دعا نشسته اما با زبان دعا از خداوند درخواست نمي كند مثلا:

1- داعي با زبان عرفي درخواست خود را به پيشگاه خداوند عرضه مي كند امام خواست و خواسته اش حضور عيني در قلب ندارد. معاني خواسته هايش معاني و مفاهيم ذهني و بر آمده از علم حصولي است و نه علم حضوري. دعا در اين صورت به حمل اولي دعا است اما به حمل شايع دعا نيست، زيرا وجه وجودي بياني خواست و خواسته كه همان معاني و زبان دعا است در نفس و قلب معدوم است. دعاي چنين داعي اي فقط لقلقه زبان است و ترجمان ذهن متحد با معاني الفاظ است و نه ترجمان ذهن متحد با قلب و معني!

رسول الله (ص) دعاي چنين شخصي را به عنوان دعاي غافل و امام صادق (ع)، دعاي ساهي كه شايستگي استجابت ندارد، معرفي كرده اند «و اعلموا أن الله سبحانه لا يستجيب دعاء من قلب غافل» (13، ج: 2، ص: 294). قال الصادق (ع) «ان الله لا يستجيب دعاء بظهر قلب ساده فاذا دعوت فأقل بقلبك ثم استيقن بالاجابه» (پيشين).

2- در درون داعي زبان دعا وجود دارد و خواستي حضور وجودي يافته، اما به جهت فقدان توجه و محدوديت علم داعي آن را به وضوح نمي بيند، لذا با زبان عرفي چيزي مغاير خواسته اش به زبان مي آورد و به پيشگاه خداوند عرضه مي كند. يعني آن چه با زبان سر مي طلبد با آن چه با زبان دعا مسألت مي كند مغاير است. نقل شده است كه أميرالمؤمنين (ع) شنيد كه مردي مي گويد: «اللهم اني اعوذبك من الفتنه» حضرت به او فرمود: «اراك تتعوذ من مالك و ولدك! يقول الله تعالي: انما اموالكم و اولادكم فتنه ي. و لكن

قل: اللهم اني اعوذبك من مضلات الفتن». امام صادق (ع) مي فرمايد: «... و اعرف طريق نجاتك و هلاكك كيلا تدعو الله بشي ء من هلاكك و انت تظن فيه نجاتك» (پيشين).

البته خداوند متعال از آن جا كه استجابت را بر اساس امتنان قرار داده، در اين موارد خواسته ي زبان دعا را مورد توجه قرار مي دهد و نه دعاي زبان عرفي و الا خلاف امتنان خواهد بود.

3- گاهي داعي زبان دعا دارد اما در اثر عدم آگاهي يا عدم توجه به زبان عرفي و قواعد و دستور زبان، الفاظ را نادرست ادا مي كند و بدين شكل زبان دعا با زبان عرفي مغايرت پيدا مي كند. البته اعراب الفاظ دعا و صحت كلمات دعا در زبان عرفي شرط اجابت يا ترتب ثواب بر دعا نيست، اما شرط ادب حضور است و در نتيجه ي عالي تر مؤثر است. امام جواد (ع) فرمود: «... و دعائه اليه من حيث لا يلحن به منزله ي مدح». اين نوع دعا نيز دعاي حقيقي نيست، زيرا حضرت در ادامه مي فرمايد: «ان الدعا الملحون لا يصعد الي الله.» اجابت دعا لطفي عظيم است و اجابت دعاي ملحون خلاف اين لطف است. فرمايش نبي اكرم (ص) نيز تأييدي بر اين معناست كه فرمود: «ان الرجل الأعجمي من امتي ليقرء القرآن بعجمته فترفعه الملائكه ي علي عربيته» (16، ج: 4، ص: 424).

4- گاهي داعي با زبان عرفي دعا مي كند و خدا را مي خواند و از او مسألت مي كند اما در درون او زبان دعا وجود ندارد، زيرا در حقيقت خدا را نمي خواند، در دل همه اميد و نگاه به اسباب عادي يا اموري كه توهم كرده در زندگي مؤثر است دارد، لذا با زبان سر خدا را مي خواند اما با زبان دل اسباب و وسائط توهمي را مي جويد (10، ج: 2) اين نوع دعا نيز قابليت استجابت ندارد و دعايي مجازي است.

امام سجاد (ع) لازمه دعاي حقيقي را انقطاع كامل و اخلاص مي داند «اللهم اني اخلصت بانقطاعي اليك و اقبلت بكلي عليك و صرفت وجهي عمن يحتاج الي رفدك... و رأيت أن طلب المحتاج سفه من رأيه... فكم قد رأيت يا الهي من أناس طلبوا العز بغيرك فذلوا و راموا الثروه ي من سواك فاقتروا و حاولوا الارتفاع فاتضعوا...» (دعاي 28، ص: 137).