بازگشت

غير وضعي بودن زبان دعا


زبان دعا تكوينا ترجمان معاني دعا، خواسته و نيازند. بيان در آن زبان با معاني متحد و يكي است، نه اين كه الفاظ فاني در معنا يا آينه ي معاني باشند آن گونه كه در زبان عرفي

است، لذا وضع و قرارداد كه اساس زبان عرفي است (5، ص: 24) در آن راه ندارد و چنان چه زبان سر ترجمان زبان دعا شود و دعا به لفظ در آيد قلب، ذهن و زبان سر با هم، هم سو مي باشند و علاوه بر اراده استعمالي الفاظ و اراده جدي معاني الفاظ، عين وجود معنا نيز در نفس حاضر و نفس عين آن معنا است. زبان دعا در اين هنگام به مرتبه زبان عرفي تنزل مي كند به ناچار به شكل و جمالات انشايي و طلبي ادا مي شود، بنابراين، ظاهرا متصف به صدق و كذب نمي شود و فرض صدق و كذب و يقين، ظن و شك در آن راه پيدا مي كند ولي چون مبتني بر علم حضوري است، مصداقا فقط متصف به صدق مي شود و مبتني بر يقين خواهد بود.