بازگشت

زبان دعا استعداد نهفته در فطرت


در جاي خود ثابت شده است كه واقعيت مخلوق از جمله انسان چيزي جز فقر و نياز به غني مطلق نيست (9، ج: 2، ص: 131، و ج: 8، ص: 110 و 11، ص: 139) و اين فقر امري عرضي و موقت نبوده بلكه ذاتي و هميشگي است و فقر، فقير و مفتقربه عين يكديگرند. به بيان ديگر فقر عين تحقق ذات مخلوقات است و آنان عين ربط به خالقند و براي بودن جز رو به خالق داشتن و دريافت هميشگي فيض راهي ديگري وجود ندارد، بنابراين، چنين وجودي هرگز نمي تواند در حقيقت و ذات خويش از زبان دعا جدا باشد، اگر چه از اين حقيقت غفلت بورزد، افزون بر اين كه انسان در اصل و اساس خلقتش با زبان دعا همواره در حال دعا است، همان گونه كه دعاي تكويني بر سراسر عالم طنين انداز است. اكثر انسان ها در غوغاي شهرت، قسوت و جهالت از بيان اين زبان در درون خود غافلند، اما چنان كه در تنگناي مصايب گرفتار شوند، غوغاها فرومي نشيند و حجاب ها كنار مي رود و آويختگي فطري و فقر جبلي خود را نمايان مي سازد و در اين هنگام انسان هوشيار شده و از سر اضطرار دست به دعا برمي دارد و به سوي او جؤار مي آورد و با تمام خلوص يا رب مي گويد و جاءهم الموج من كان مكان و ظنوا أنهم أحيط بهم دعوا الله مخلصين به الدين» (يونس / 22) و ما بكم من نعمه ي فمن الله ثم اذا مسكم الضر فاليه تجئرون».