بازگشت

رسالت روحانيت


يكي از نهادهاي پراعتباري كه به نام دين شكل گرفته، و فلسفه وجودي خود را تبيين و تحكيم معارف دين و دستاوردهاي آن، در جامعه مي داند «نهاد روحانيت» است.

روحانيت، در طول تايخ حياتش، با خدا و خلق خدا پيمان بسته است تا نقش خود را نسبت به ترويج احكام و تقويت معارف ارزشي، در حوزه دين ايفا نمايد و لذا بر طبق گزارش تاريخ، معارف دين توسط روحانيت، به عنوان كارشناس مورد اعتماد، به مردم منتقل شده است و مردم هم زندگي خويش را بر مبناي اين گونه رهنمودها شكل بخشيده اند.

روحانيت نه تنها در تفسير و تبليغ دين و همچنين در آموزش احكام ديني نقشي مؤثر داشته است، بلكه به عنوان پاسدار مرزهاي فكر و فرهنگ، در مقابل كساني كه به مرزهاي جغرافيايي اعتقادي و ايمان مردم قصد تجاوز داشته اند، با شهامت هرچه تمام تر ايستاده است.

او، با شهامت و شهادت، از ميراث گرانبهاي فرهنگي جامعه پاسداري كرده و موجب شد تا چشمان بيداري انديشمند و هوشمندي فرزانگان دانشمند، مانع از اين شود تا يغماگران خائن بتوانند به راحتي در خانه فرهنگ مردم لانه نمايند.

پاسداري از هويت فرهنگي جامعه، تنها از طريق بيان معارف، افزايش سطح آگاهي ها، دست يابي به گنج گرانبهاي خودباوري، تبيين نقشه هاي خائنانه دشمن و پيوند با ريشه هاي اعتقادي در حوزه فرهنگ خودي تحقق پيدا خواهد كرد كه در فرهنگ اهل بيت عصمت و طهارت با عنوان «زنده كردن امر ائمه»، [احياء امرنا] از آن ياد مي شود و اين كار دشوار و راه سخت و ناهموار، جز با مراجعه به سرچشمه هاي زلال معارف، و با همت عالمان متعهد، به سرانجام نخواهد رسيد.

حضرت رضا (ع) به خاطر رسالت سنگيني كه بر عهده عالمان دين و ديانت است، از موضع لطف و رحمت اين قشر فرهيخته را مورد توجه قرار داده و براي دين انديشوران، از خداي سبحان طلب رحمت مي كند و مي فرمايد:

«رحم الله عبدا احيا امرنا. فقلت له: فكيف يحيي امركم؟ قال: يتعلم علومنا و يعلمها الناس، فان الناس لو علموا محاسن كلامنا لا تبعونا» [1] .

خداوند رحمت كند بنده اي را كه امر ما را زنده كند. راوي كه «عبدالسلام بن صالح هروي» است مي گويد عرض كردم: امر شما را چگونه زنده نمايد؟ حضرت رضا (ع) فرمود: نخست علوم و معارف ما را فرا بگيرد و سپس آنها را به مردم بياموزد و اگر مردم زيبايي هاي كلام ما را مي دانستند ما را پيروي مي كردند.

پيامبر اكرم (ص) از كساني كه ارزش هاي الهي و اسلامي را با ترغيب به تعليم و تعلم، تبليغ و ترويج، درايت و روايت، كتابت و قرائت، در زندگي بشريت زنده نگه مي دارند تجليل نموده و آنان را به عنوان خلفا و جانشينان خود معرفي فرموده است:

«رحم الله خلفايي. فقيل: يا رسول الله، و من خلفاءك. قال (ص): الذين يحيون سنتي، و يعلمونها عباد الله» [2] .

خدا رحمت كند جانشينان من را، سؤال شد: اي پيامبر خدا! جانشينان شما چه كساني هستند؟ فرمود: آنان كه سنت مرا زنده مي كنند و به بندگان خدا آموزش مي دهند.

بر اساس رسالتي كه باني شريعت بر عهده علماء و انديشوران دين گذاشته است، بايد مجاهدت هاي علمي، تلاش هاي تبليغي و كوشش هاي تفسيري به طور مداوم ادامه داشته باشد. زيرا هر قوم و قبيله اي كه بخواهد در صحنه هاي گوناگون زندگي بشري بماند بايد منابع غني و ميراث گرانبهاي فكري و علمي خود را شناسائي نموده و با روش هاي متناسب با زمان، آنها را به جهانيان معرفي نمايد.

در عصر تهاجم فرهنگي و حاكميت امواج ماهواره ها بر زندگي بشر قرن ما، حفظ هويت فرهنگي و ملي افراد جامعه، ضرورتي مضاعف پيدا كرده است و لذا بايد اتصال و ارتباط مردم را به ريشه هاي تاريخي، اعتقادي و فرهنگي تقويت كرد.

در عصر انفجار اطلاعات، خويش را نبازيم و از گرد و غباري كه دستگاه هاي رسانه اي صهيونيستي و بنگاه هاي خبري - هنري استكباري، در ميدان فكر و فرهنگ ايجاد كرده اند وحشت نكنيم كه به تعبير مولاي متقيان علي (ع)، در مسير حق و حقيقت از اندك بودن تعداد همراه نبايد وحشت داشت.

«لا تستوحشوا في طريق الهدي لقلة اهله» [3] .

حيات شرافتمندانه خود را قرباني فضاسازي هاي مسموم نكنيم، قالب انفعال را بشكنيم و در عرصه پرنشاط زندگي فعالانه عمل نمائيم كه امام صادق (ع) فرمود:

«اياك و خصلتين: الضجر والكسل، فانك ان ضجرت لم تصبر علي حق، و ان كسلت لم تؤد حقا» [4] .

از دو خصلت زشت بي حوصلگي و تنبلي بپرهيز؛ زيرا اگر بي حوصله باشي، در مسير حق و حقيقت شكيبا نخواهي بود و اگر بي تفاوت و تنبل باشي، توانايي اداء حق را نخواهي داشت.

ابلاغ رسالت الهي و دفاع از حقانيت راه انبياء، به تصميمي قاطع و دور انديشي جامع نيازمند است. همانطور كه علي (ع) فرمود: هرگاه كه تصميم و دورانديشي با يكديگر جمع شوند موفقيت و سعادت كامل مي گردد. «اذا اقترن العزم بالحزم كملت السعادة» [5] .

مطالب ياد شده ما را به اين نكته توجه مي دهد كه به پشتوانه هاي فكري، و گنجينه هاي فرهنگي خويش مراجعه كنيم و با معرفي اين منابع غني و انسان ساز، همانند قرآن، نهج البلاغه و صحيفه سجاديه، بنيان هاي فرهنگي و اعتقادي را تحكيم ببخشيم و از اين طريق، والائي هاي معنوي و انساني را در سطح جامعه نشر بدهيم.

براي عملياتي كردن فعاليت ها و بهتر انجام دادن مسئوليت ها، نكته هايي را متذكر مي شوم و راه هايي را به صورت كلي ارائه مي دهم، اميوارم براي هر كدام از اين فرازها، برنامه هاي اجرايي آن پيشنهاد و در شرايط مناسب زماني و مكاني خود به اجرا درآيد.

1- براي معرفي فرهنگ دين و ديانت، بايد نخست «فرهنگ شناس» بود. زيرا هرگونه فعاليتي در جهت معرفي فرهنگ، اعم از تعليم، تبليغ و ترويج، فرع بر شناخت، اصول و مباني آن فرهنگ است. آنان كه منابع فرهنگي را نشناسند و از معارف دين آگاهي لازم را نداشته باشند، طبعا در معرفي و ترويج اين فرهنگ موفق نخواهند بود. رمز اينكه اسلام نخست بر «تفقه» تأكيد مي ورزد و سپس فرمان انذار و ارشاد را صادر مي كند همين است. «يتفقهوا في الدين و لينذروا قومهم اذا رجعوا اليهم» [6] .

2- امكانات و استعدادهاي ارزشمند خود را بشناسيم و براي رشد و بهره وري از گوهرهاي گرانبهاي مادي و معنوي خويش، با برنامه اي منطقي، بسترهاي فكري و فرهنگي مناسب را فراهم آوريم، كه شرط اول در اين مرحله، خود آگاهي و خود باوري است.

3- فرهنگ و انديشه ديني را نهادينه كنيم و آن را در قالب نطام اجرايي و عملي ارائه نماييم تا اين فرهنگ عميق آسماني و اين انديشه ژرف انساني در ميدان عمل به بار بنشيند.

4- بايد راه ها و روش هاي مناسب را براي حضور در عرصه هاي بين المللي و كسب افزايش حيثيت جهاني شناسايي كرد و سهم شايسته خود را در صحنه فرهنگ جهاني بدست آورد.

شك نيست كه با توجه به پشتوانه هاي غني فرهنگي و تمدني موجود، اين انديشه كاملا شدني است.

5- رسالت فرهنگ اسلامي را در ديني كردن دنيا به نمايش بگذاريم. دنيايي كه به تعبير مولاي متقيان حضرت علي (ع) «مهبط وحي الله» و «متجر اولياء الله» است. در اين مرحله بايد دنيا را در متن دين و دين را در متن دنيا قرار داده و اداره دنيا را به دست دين بسپاريم.

6- هويت فرهنگي و گذشته تاريخي و ملي خود را در صراط تعادل قرار بدهيم و از پشتوانه هاي تاريخي در تقويت هويت فرهنگي و ملي خويش، در برابر تهاجم فرهنگي دشمن بهره بگيريم.

7- عنصر ايمان واعتقاد و غيرت را ارج نهيم و با تكيه بر عناصر مؤمن و معتقد وغيرتمند، دژ پولاديني را در برابر ناهنجاري ها و هنجارشكنان به وجود آوريم.

8- دشمن شناسي را سر لوحه كارها و تفكرات روزانه قرار دهيم و شمن را با هر شكل و شعاري و در هر مقر و سنگري و با هر سلاحي كه ظاهر مي شود شناسايي كنيم و براي برخورد با توطئه هايش برنامه ريزي نمائيم. [7] .

در اين دوران كه انقلاب اسلامي ايران به پيروزي رسيده است و حكومت اسلامي با محوريت ولي فقيه استقرار يافته است و بسترهاي لازم براي خدمت در عرصه هاي مختلف كشوري و جهاني فراهم گرديده، زمان آن فرا رسيده است تا از اين فرصت رحماني، استفاده كنيم و به معرفي يكي از منابع ارزشمند اسلامي؛ يعني، صحيفه شريفه سجاديه همت گماريم. گرد غربت و مهجوريت را از چهره اين كتاب عظيم و عزيز بزداييم و آنچه را كه از محضر سرور عارفان و سيد ساجدان حضرت علي بن الحسين (ع) بهره مي گيريم، همه آنها را خالصانه به مردم تقديم نمائيم.


پاورقي

[1] عيون اخبار الرضا / ج 1 / ص 307 و بحارالانوار / ج 2 / ص 30.

[2] بحارالانوار / ج1 / ص226.

[3] نهج البلاغه / خطبه 201.

[4] كافي/ ج 5/ ص 85.

[5] غررالحكم / حديث شماره 4067.

[6] سوره مباركه توبه / آيه 122.

[7] تأملات فرهنگي / ص 48.