1. الحمد لله الاول بلا اول كان قبله و و الآخر بلا آخر يكون بعده، الذي قصرت عن رؤيته ابصار الناظرين و عجزت عن نعته اوهام الواصفين (دعاي 1).



حمد مخصوص خدائي كه ورا

اولي نبود خود اول باشدا



هيچ اول قبل از او نبود خود او

قبل قبل ات اول از اول بگو



آخر هر آخري هم او شدي

اول و آخر جز او كس نبودي



آن خدا كه قاصر از ديدار اوست

چشم ها و خالق چشم آن نكوست



قاصر آمد چشم هاي ناظرين

در مقام رؤيت چشم آفرين



واصفان در نعت و وصفش عاجزند

هر چه افصح خوش عبارت آورند



(ص 4)

2. والحمد لله الذي من علينا بمحمد نبيه صلي الله عليه و آله و سلم دون الامم الماضية و القرون السالفة بقدرته التي لا تعجز عن شي ء. (دعاي 2)



حمد لله كه به ما منت نهاد

آن خداوند كريم ذو وداد



بر وجود حضرت [خير] البشر

خاتم پيغمبران دافع شر



بر وي و بر آل اطهارش خدا

بدهدي صلوا و خوش بي انتها



حق به ما مخصوص كرد اين موهبت

بذل اين پيغمبر و اين مرحمت



(ص 10 و 11)

3. اللهم و اتباع الرسل و مصدقوهم من اهل الارض بالغيب عند معاوضة المعاندين. لهم بالتكذيب و الاشتياق الي المرسلين بحقائق الايمان. (دعاي 4)



بار الها از براي آن كسان

كه رسل را آمدندي تابعان



هم به تصديق رسل هستند خود

اهل هر جا كاين چنين باصدق شد



غايبانه اين دو خصلتشان بود

تابعيت نيز تصديقش شود



چون معارض شد معاندا اين زمان

زين دو خصلت آورد تكذيبشان



اشتياقش باشدي بر مرسلين

زان حقايق كه به ايمان شد قرين



(ص 18)

4. اللهم اني اعوذبك من هيجان الحرص و سوة الغضب و غلبة الحسد و ضعف الصبر و قلة القناعة. (دعاي 8) .



بار الها من به تو آرم پناه

ز اضطراب حرص اندر مال و جاه



همچنين از سختي خشم و غضب

و ز حسد كارد زوال كس طلب



چون حسد غالب شود خواهد چنان

تا زوال آيد نعم بر ديگران



همچنين از ضعف صبر خويشتن

وز قناعت كم نمودن كاستن



(ص 35)

5. اللهم اختم بعفوك اجلي و حقق في رجاء رحمتك املي. (دعاي 20)



وقت من با عفو خود كن اختتام

اي خداي مهربان خاص و عام



كن محقق در رجاء رحمتت

آرزويم اي تو صاحب مرحمت



(ص 83)

چنان كه مشاهده مي شود، ناظم از حيث ادبي قوي دست نيست و شعر او بس متوسط بوده و احتمالا به همين خاطر، تا امروز مورد اعتناء قرار نگرفته است.