بازگشت

وقف نامه ي «شرح دعاي صباح و مساء» صحيفه


توضيح: آقا جمال خوانساري (م 1125) فرزند آقا حسين خوانساري، همانند پدر، عالمي جامع بود كه سالها رياست حوزه ي علمي اصفهان را برعهده داشت. شرح مفصل غررالحكم آمدي و ترجمه ي مفتاح الفلاح شيخ بهايي، از جمله آثار اوست (دائرة المعارف تشيع، ج 7، ص 316 - 315) .

نسخه ي شماره 213 سنا (معرفي شده در فهرست كتابخانه سنا، ج 1 صص 100 - 99) با عنوان «شرح الصحيفة السجاديه» اثر عبدالله بن سيد علي بن خليفه سلطان حسيني اصفهاني در شرح دعاي صباح و مساء (دعاي ششم صحيفه) است كه براي شاه سلطان حسين صفوي ساخته شده است.

در ابتداي نسخه، وقف نامه اين كتاب به خط و مهر آقا جمال خوانساري در دو ورقه به چشم مي خورد كه در ذيل آورده مي شود:

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمدالله الذي نزل الكتاب المبين، و جعله رحمة للعالمين و الصلوة علي خير الوري محمد سيد المرسلين. و آله المعصومين الذين قد تقرر أن الاقرار بكل واحد منهم جزء من أجزاء رسالة الدين.

اما بعد بر شيرازه بندان كتاب شناسايي و رقم نگاران مجموعه ي جامعه معرفت و دانايي پوشيده نيست كه اعانت بر كسب علوم دينيه و تحصيل اسباب دانش اندوزي به جهت ارباب فضل و كمال، معين بر استدامت دولت و اقبال، و موجب ازدياد رفعت پايه ي جاه و جلال است. لهذا اعلي حضرت نواب كامياب سلطنت مآب سليمان القاب سكندر آداب، شيرازه ي كتاب متسطاب سلطاني، فهرست صحيفه ي كامله ي جهانباني، خورشيد افق ظل اللهي، دري سپهر سلطنت و پادشاهي گلدسته ي گلستان مصطفوي، نوباوه ي بوستان مرتضوي، آب و رنگ گلشن ايجاد، نوبهار چمن عدل و داد، زيبنده ي لباس دارايي، زينت بخش افسر سروري و فرمانروايي، رونق افزاي گلشن بي گرد و غبار دين و دولت، چمن آراي گلزار هميشه بهار ملك و ملت، زبده ي سلاطين زمان، نقاوه ي دودمان ولايت نشان، السطان بن السلطان بن السلطان، و الخاقان بن الخاقان بن الخاقان، شاه سلطان حسين الحسيني الموسوي الصفوي بهادرخان - لازال كتاب اقباله متداولا بين الا... [1] و صحايف ملكه و جلاله مرقومة علي صفحات الليالي و الايام - درين اوقات خجسته ساعات، اين شرح شريف را تقربا الي الله العظيم و طلبا لمنه القديم [2] وقف مخلد و حبس مؤبد فرمودند بر كافه ي شيعيان و عامه ي اهل ايمان كه به مطالعه ي آن يا استكتاب از آن منتفع گردند. و توليت آن را تفويض فرمودند به ذات اقدس و نفس انفس خود، انعم الله تعالي علي المؤمنين بدوام دولته القاهرة و اتم نعمته بخلود سلطنة الابدية الباهرة. و بعد از آن به هر كه از سلسله ي علويه ي صفويه - أدام الله تعالي بركاتهم علي البرية - كه سرير آراي كشور سلطاني و زينت افزاي افسر سروري بوده باشد.

مقرر آنكه كتابدار سركار خاصه ي شريفه، آن را با ساير كتب مختلفه كه وقف نموده اند، در مكاني معين ضبط نموده، سر رشته ي جدا بر آن نگاه دارد و داخل ساير كتب كتابخانه مباركه نكند. و هر گاه اعلي حضرت متولي را به آن رجوعي و حاجتي نبوده باشد و شخصي آن را خواهد، بعد از تجويز يكي از علماء اعلام و فقهاء كرام و عرض به خدمت اشرف اقدس اعلي و صدور اذن و رخصت والا قبض معتبر گرفته تسليم او نمايد، مشروط به آنكه معطل نگذارد و زياده بر شش ماه بدون اذن جديد نگاه ندارد. و اگر آن شخص خواهد كه به بلد ديگر نقل و تحويل نمايد، بدون اذن مجدد از جانب اعلي حضرت متولي نقل ننمايد. و بعد از رفع حاجت به نيابت اعلي حضرت متولي سپارد، وقفا صحيحا شرعيا مقرونا بجريان الصيغة الشرعية علي الشروط المذكورة المرعية، لا يباع و لا يوهب و لا يؤجر و لا يرهن، فمن بدله بعد ما سمعه فانما اثمه علي الذين يبدلونه.

و كتب الداعي لدوام الدولة الأبدية القاهرة، ابن حسين جمال الدين محمد الخوانساري في شهر شوال المكرم من شهور سنة 1112.

[نقش مهر:] يا من له العزة و الجمال


پاورقي

[1] يك كلمه ناخواناست. شايد «الانام» باشد.

[2] العميم (خ ل).