بازگشت

علل اختلاف روايات


روشن شد كه اين صحيفه به روايت عمير بن متوكل و او نيز از پدرش به ما رسيده و بعد از ايشان صحيفه انتشار يافته و عده اي از اعلام و محدثان، آن را از اين دو نفر روايت كرده اند. حال اين مسأله باقي مي ماند كه چرا بين اين روايات، اختلاف وجود دارد؟

با نگاهي به نسخه هاي چاپي يا خطي اين صحيفه ها، تفاوتهاي آشكاري بين آنها ديده مي شود. اين تفاوتها، در مقدمه، تعداد دعاها، برخي الفاظ، تقديم و تأخير، تداخل برخي ادعيه با يكديگر، وجود عبارتي در يك نسخه و نبود آن در ديگري - و مانند آن - است. چگونه اين تفاوتها در دعاهاي صحيفه وجود دارد، با آنكه مصدر و منبع و راوي همه يكي است؟!

براي پاسخگويي به اين مطلب و روشن شدن حقيقت، به تحقيقي عميق و مفصل نياز است كه در اين مقال، مجالي براي توضيح و بيان آن مباحث نيست، اما به دليل ضرورت بحث، در اينجا به اجمال بدان مي پردازيم؛ باشد كه به حل اين اشكال كمك كند.

واضح است كه در زمان انشاء دعاهاي صحيفه توسط امام علي بن حسين زين العابدين براي فرزندانش امام محمد بن علي باقر و زيد بن علي عليهم السلام اختلافي در متن ادعيه صحيفه وجود نداشته است. همچنين دانستيم كه اين دو بزرگوار، نخستين راويان صحيفه اند و كتابت ونشر آن توسط اين دو فرزند امام صورت گرفته است. طبعا نمي توان تفاوت در روايت و نقل ادعيه از اين دو بزرگوار را فرض كرد؛ مقدمه صحيفه به روشني اين احتمال را منتفي مي سازد. وقتي امام صادق جعفر بن محمد عليهماالسلام به متوكل اجازه مي دهد كه نسخه خود را با نسخه جناب زيد مقابله كند، متوكل پس از مقابله مي گويد: «من نگريستم، و هر دو نسخه را كاملا يكسان ديدم، به گونه اي كه در هيچ حرفي تفاوتي با هم نداشتند.»

بدين صورت، احتمال وقوع اختلاف در روايت امام محمد باقر و زين بن علي عليهماالسلام منتفي مي گردد.

از آنجا كه متوكل، صحيفه ي خود را بر اساس آن دو صحيفه تدوين كرده، احتمال وقوع تفاوت و اختلاف در صحيفه متوكل نيز، از ميان مي رود. پس اين تفاوت از كجا آمده است؟ در پاسخگويي به اين سؤال بايد مواردي چند را به طور اجمال توضيح دهيم:

1 - 3. كمي و زيادي دعاهاي صحيفه، فقدان عبارتي در يك نقل، نقل به معني شدن در كلمات و تقديم و تأخير در برخي دعاها مي تواند ناشي از نسيان يا عوامل ديگري باشد، چرا كه در آن زمان، صحيفه از تعدادي ابواب و اوراق گردآوري شده بود. همچنين احتمال مي رود كه هر بابي از آن در صحيفه اي مستقل و منفصل از بقيه صحيفه ها بر روي پوست و اشياي ديگر نوشته شده بود و به مرور زمان، برخي از آن صحيفه ها از بين رفته يا در ترتيب و تسلسل آنها تفاوتهايي پديد آمده باشد. در نتيجه، اختلاف و تفاوت بين صحيفه ها از اينجا ناشي مي شود.

شاهد بر اين مدعا، روايت ثقة الاسلام محمد بن يعقوب كليني است كه به سند خود روايت مي كند از ابوحمزه ي ثمالي كه گفت:

«صحيفه اي خواندم شامل كلامي در باب زهد، از امام علي بن حسين عليهماالسلام، آن صحيفه را نوشتم. سپس به خدمت حضرتش رفتم و آن نوشته را بر آن جناب عرضه كردم. حضرت، كلام را تأييد و تصحيح فرمود.» [1] .

همچنين كلام متوكل بن هارون راوي صحيفه، اين مطلب را تأييد مي كند:

«ابوعبدالله امام صادق عليه السلام ادعيه را بر من املا فرمود كه 75 باب بود، كه يازده باب از نسخه ي من ساقط شده بود، در نتيجه شصت و چند باب را نگاه داشتم.» [2] .

با اين همه، دعاهاي موجود از صحيفه كه از طريق روايت مشهور به ما رسيده، پنجا و چهار دعا است. اين نكته، جاي تأمل دارد.

علت ديگر فقدان برخي از دعاهاي صحيفه به كاتبان يا راويان مربوط مي شود. اين مسأله از نسخه اي از صحيفه به روايت علي بن مالك، كه استاد محقق سيد محمد حسين جلالي تحقيق و منتشر كرده بر مي آيد كه تعداد ادعيه آن چهل و يك دعاست. [3] .

در مقابل، در چاپ ديگري از صحيفه به روايت همان راوي يعني علي بن مالك كه مرحو استاد كاظم مدير شانه چي منتشر كرده، مي بينيم كه در آن سي و هشت دعا آمده است و اين به وضوح دلالت بر آن دارد.

2 - 3. حديث شريف، از ابتداي پيدايش تا زمان حكومت عمر بن عبدالعزيز، دستخوش تغييرات متفاوت و مختلف شد، از جمله آنكه در برخي مقاطع تاريخ صدر اسلام، نقل همه ي احاديث يا برخي از آنها ممنوع گرديد. در نتيجه قضاياي عجيب و غريبي بر حديث گذشت، از جمله: سوزاندن، به آب افكندن و در خاك كردن احاديث و غير آن. در خلال اين مدت طولاني، به خاطر ترس و يا اطاعت از حكومت، نقل و رواج احاديث، متروك و مهجور شد. اين عامل در فقدان و ضايع شدن بخشي از احاديث مؤثر بود. علاوه بر آن، در پي عارض شدن فراموشي و نسيان بر حفاظ حديث، به اجمال يا تفصيل، برخي احاديث نقل به معني شد و بطور كلي آثار و تبعات سوئي را بجاي گذاشت... [4] .

ممنوعيت نقل احاديث - بويژه در مورد شيعيان آل محمد عليهم السلام - به شدت اجرا مي شد. هر كس صفحات تاريخ را مطالعه كند، بالعيان آن را مي بيند: كتابهاي شيعه را - به دليل همراهي نكردن با حكومت هاي جور - سوزاندند؛ درباره ي آنها جرم هايي مرتكب شدند كه روي تاريخ را سياه كرده و هر ناظر بي طرف را به مظلوميت آنان واقف مي سازد.

در نتيجه ي آن وضعيت دشواري كه براي اهل بيت نبوت عليهم السلام پديد آمد، مدتي صحيفه سجاديه در دسترس قرار نگرفت، چنان كه از مقدمه ي آن بر مي آيد، به گونه اي كه يحيي بن زيد بن علي بن الحسين عليه السلام صحيفه را مخفيانه و پنهاني و با احتياط كامل در اختيار متوكل قرار داد. چرا كه از كشته شدن يا نابودي اثر توسط دشمنان آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم در امان نبودند. يحيي صحيفه را به متوكل بلخي سپرد كه آن را به پسر عموهايش محمد و ابراهيم فرزندان عبدالله بن حسن در مدينه برساند. اين كار، اندك زماني قبل از كشته شدن و به دار آويخته شدن يحيي بود. در آن حال به او گفت: «نگرانم از آن كه اين دانش در اختيار بني اميه قرار گيرد و آن را كتمان كنند و در پستوهاي خويش پنهان دارند. پس آن را بگير و پنهان دار و با تمام توان در نگاهداري آن بكوش.»

امام جعفر صادق عليه السلام نيز در هنگام دادن صحيفه به فرزندان عبدالله بن حسن فرمود: «اين صحيفه را از مدينه بيرون نبريد.»

حضرتش در زمينه ي علت آن فرمود:

«پسر عموي شما، در مورد اين صحيفه، از مطلبي نگران داشت كه من نيز نسبت به آن امر، بر شما نگرانم.»

سالها بدين منوال گذشت، تا اين كه ظهور و بروز اين گنج پنهان فرارسيد، كه با رعايت تمام جوانب دقت و احتياط، اين صحيفه در تمام خانه ها، بلكه در خانه ي دل ها جاي گرفت، تا روح عبوديت را همواره در انسان ها بدمد.

3 - 3. احتمال قوي مي رود كه برخي از آن دعاها، از راوي اول يعني متوكل ساقط شده باشد، در نتيجه برخي از آن ادعيه را راويان به دلايل گوناگون نقل نكرده باشند. اين نكته به عقايد راويان بستگي داشته است، چرا كه اين ادعيه را عده اي از محدثان شيعه و سني روايت كرده اند.

راويان شيعه برخي از ادعيه را از روي ترس و تقيه تدوين نكرده و انتشار ندادند و تنها در حافظه ها نگاه داشتند؛ زيرا كه مضامين برخي از اين دعاها بيان مظلوميت آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم و شكايت از حكام جور در آن زمان بوده، مانند لعن امام سجاد عليه السلام بر اهل شام و بني اميه و لعن دشمنان آل محمد و ستمگران برايشان يا دعاهايي كه از ايشان در ذكر آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم و ترغيب مردم به پيروي از ايشان وارد شده و يا دعاهايي كه در كتابهاي دعايي و ملحقات صحيفه آمده و خشم امرا و حكام وقت را برمي انگيخته است.

مسلم است كه اهل سنت امثال چنين دعاهايي را نقل نمي كنند، چرا كه مخالف مباني فكري و اعتقادي آنان - يعني تبعيت از نظر و رأي سلطان - است.


پاورقي

[1] الكافي، ج 8، ص 14، ح 2؛ الفهرست،ص 68، رقم 138.

[2] بنگريد به: مقدمه ي صحيفه سجاديه.

[3] در مبحث روايتهاي صحيفه، از نسخه اي كه از طريق علي بن مالك روايت شده ذكري به ميان آمد.

[4] البته اين نكات، از ارزش و حجيت و اعتبار حديث نمي كاهد، چرا كه حفاظ و محدثان بزرگ اعتقادي به ممنوعيت حديث نداشتند، احاديث را حفظ و نگهداري كرده و محافظت از احاديث را - چه به صورت كتابت يا حفظ در سينه - نصب العين خود قرار داده بودند، بويژه شاگردان مكتب وحي و پيروان اهل بيت عليهم السلام.