بازگشت

رياض العارفين في شرح صحيفة سيد الساجدين


2- رياض العارفين في شرح صحيفة سيد الساجدين، از محمد بن محمد دارابي، يا تصحيح جناب آقاي حسين درگاهي و با تعليقات عالمانه ي فقيه فرزانه، حضرت استادي جناب شيخ محمدتقي شريعتمداري (دام عزه) .

مؤلف كتاب از دانشمندان سده ي يازدهم هجري است. به تعبير تذكره ي نصرآبادي «طالب علم منقحي است... و در هر علم آگاهي دارد.» [1] حزين لاهيجي (در گذشته ي 1180 ق) او را «استاد العلماء و اسوة العرفا و آشنا به مذاق عرفا» دانسته و تخلحص او را در شعر، «عارف» ذكر كرده است. [2] در جواني از محضر شيخ بهايي دانش اندوخته است و صاحب فتوا و اهل رياضت بوده است و در شعر، علاوه بر «عارف» تخلص «شاه» نيز داشته است. [3] نمونه اي از اشعار او نيز در «كاروان هند» [4] آمده است.

آقا بزرگ طهراني نام كتاب را «رياض العارفين في شرح صحيفة سيد المتقين» آورده است. [5] .

كتاب، پس از مقدمه ي مصحح، با خطبه اي به قلم شاگرد دارابي،سيد علي بن سيد علاءالدوله از نوادگان قاضي نورالله شهيد، آغاز مي شود. [6] دارابي نيز شرح خود را به سلطان حسين صفوي تقديم داشته است. [7] وي نسخه هاي صحيفه ي سجاديه را، كه در شرح خود از آنها سود برده، معرفي كرده است. [8] تاريخ فراغت از شرح نيز 1083 ذكر شده است. [9] كتاب به زبان عربي و شيوه ي شرح، مزجي است. شارح، مقدمه ي صحيفه ي سجاديه را شرح نداده است و «الروضة الاولي» را به شرح دعاي اول صحيفه اختصاص داده است. وي در شرح خود از شرح صحيفه ي سجاديه ميرداماد بسيار استفاده كرده و گاه عين عبارتهاي آن را آورده است. [10] شارح به اختلاف نسخه هاي صحيفه ي سجاديه توجه داشته و در شرح خود، اختلاف نسخه هاي متن صحيفه ي سجاديه ابن ادريس، شيخ كفعمي، شهيد ثاني و شيخ بهايي را نيز آورده است، و از نسخه ي شيخ بهايي به «ام النسخ» تعبير كرده است. (ر. ك: رياض العارفين، ص 685 ، 864 ، 344 ، 380 ، 345 ، 313 ، 300 ، 229 ، 13) .

كتاب از جهت مباحث ادبي اثري پرمايه است. مباحث لغوي در بيشتر صفحات كتاب به چشم مي خورد و مباحث صرفي، نحوي و بلاغي نيز به مناسبت در شرح آمده است (براي نمونه ر. ك: رياض العارفين، ص 420 ، 40 ، 91 ، 17 - 15 براي مباحث صرفي و نحوي؛ و در مباحث بلاغي؛ «تكرار» ص 346 «مجاز عقلي» ص 394؛ «استماره» ص 578 ، 511 ، 301؛ «تشبيه مضمر» ص 684؛ «تخييل» ص 685). نكته ي جالب آنكه گاهي اوقات شارح براي توضيح واژگان از الفاظ فارسي استفاده كرده و گاهي ابياتي نيز به فارسي نقل كرده است (ر. ك: رياض العارفين، ص 684 ، 588 ، 401 ، 381 ، 361 ،149 ، 127) و گاهي اوقات، شرح، صحيفه ي عرفاني به خود مي گيرد و شارح، وارد مباحث عرفاني مي شود (از جمله در ص 543 ، 535 ، 195 (پاورقي 1) ، 636) و گاه برخي مباحث را به تفصيل مورد بررسي قرار مي دهد (از جمله مبحث نجوم و مذموم بودن آن را در ص 539 - 5387) .

حواشي توضيحي كتاب بر چند دسته است: بخشي از شارح مرحوم است كه با رمز «منه مد ظله» مشخص گشته است و شامل برخي توضيحات لغوي (از جمله در ص 43، پاورقي 1؛ ص 284، پاورقي 2) ؛ مباحث نحوي (از جمله در ص 43، پاورقي 2؛ ص 88؛ پاورقي 1) ؛ توضيح برخي عبارتهاي متن (از جمله در ص 93؛ پاورقي 3؛ ص 304، پاورقي 2)؛ نقل گفته هاي استاد خود، شيخ بهايي (از جمله در ص 78، پاورقي 2) ؛ برخي مباحث كلامي و فلسفي (از جمله در ص 19؛ پاورقي 3؛ ص 378، پاورقي 1 و 2؛ ص 379، پاورقي 1 و 2؛ ص 595، پاورقي 2) .

دسته ي دوم حواشي از مرحوم سيد علي است كه خطبه ي كتاب را نيز نگاشته است و اين حواشي بسيار اندك است (از جمله در ص 173، پاورقي 1)

دسته ي سوم حواشي كه بر ارزش علمي كتاب بسي افزوده است به قلم علامه شيخ محمدتقي شريعتمداري (مدظله) است كه با دقت و تيزبيني نگاشته شده و حاكي از جامعيت نويسنده ي آنهاست. تعليقات جناب علامه شريعتمداري بر چند قسم است:

الف) توضيحات لغوي (از جمله در ص 199، پاورقي 1؛ ص 214، پاورقي 1 و 2؛ ص 444، پاورقي 1 و 3)

ب) توضيحات نحوي (از جمله در ص 173، پاورقي 4؛ ص 186، پاورقي 2؛ ص 453، پاورقي 1)

ج) توضيحات و رفع توهم ازعبارتهاي متن كتاب (از جمله در ص 346، پاورقي 1؛ ص 366، پاورقي 1، ص 533، پاورقي 1)

در بسياري از اين موارد جناب شريعتمداري از «رياض السالكين» سيد علي خان مدني سود برده و گاهي پس از نقل عبارتهاي سيد در «رياض السالكين» آن گفته ها را نقد كرده و نظر خويش را نگاشته است (از جمله در ص 500، پاورقي 2؛ ص 549، پاورقي 2؛ ص 601، پاورقي 2؛ ص 616، پاورقي 1).

د) ايراد بر مطالب كتاب با دلايل متقن (از جمله در ص 81، پاورقي 1؛ ص 128، پاورقي 1؛ ص 173، پاورقي 2 و 4؛ ص 347؛ پاورقي 1؛ ص 636، پاورقي 2)ه) پاورقي هاي مبسوط شيخنا العلامة شريعتمداري كه حاوي مباحث دقيق تفسيري، روايي، كلامي و فلسفي است؛ از جمله در ص 21، پاورقي 2 (بحث تفويض) ؛ ص 327، پاورقي 1 (بحث روايي) ؛ ص 378 - 376، پاورقي 1 (بحث وحدانيت پروردگار) ؛ ص 384 - 383، پاورقي 3 (بحث مقسوم بودن رزق و طلب آن) ؛ ص 495، پاورقي 1 (بحث تجسم اعمال) ؛ ص 547 - 545، پاورقي 2 (بحث تفسيري) ، ص 597، پاورقي 3 (بحث صفات پروردگار) ؛ ص 635 - 633، پاورقي 1 (بحث استدراج) و...

در نگاه كلي، كتاب داراي مباحث ارزشمندي است، ولي نبود فهرستهاي تفصيلي در انتهاي كتاب، يافتن مطالب آن را ديرياب كرده است، و اين نقيصه اي است كه دامنگير اين كتاب نيز شده است، اميد است در چاپهاي بعدي اين نقيصه جبران گردد.


پاورقي

[1] تذكره ي نصرآبادي، ص 271 ، 270.

[2] تذكرة المعاصرين، ص 112 ، 111.

[3] كاروان هند، ج 2، ص 852 ، 851.

[4] از ص 852 تا 854.

[5] الذريعه، ج 11، ص 330.

[6] رياض العارفين، ص 10 - 6.

[7] همان، ص 14.

[8] همان، ص 13 - 12.

[9] همان، ص 738.

[10] همان، ص 3 (مقدمه ي تحقيق) .