بازگشت

كلام خدا


قرآن از مقوله ي كلام است و كلام، از «لفظ» و «معني» تشكيل مي گردد. لفظ، قالب و ظرف است و معني (دانش) محتواي آن، لفظ به منزله ي كالبد و جسم است و معنا به منزله ي روح و مايه ي حيات آن. لفظ، جنبه ظاهر و پوسته است و معنا (علم) جنبه ي باطن و حقيقت آن.

بنابر ادله ي قرآني و روائي و باور ديني ما؛ قرآن در هر دو جنبه ي لفظ و معنا، كلام خدا و صنع خدا است و غير از خدا - حتي رسول گرامي اش صلي الله عليه و آله و سلم - در آن دخالت ندارد: «و اذا تتلي عليهم آياتنا بينات قال الذين لا يرجون لقاءنا ائت بقرآن غير هذا او بدله قل ما يكون لي ان ابدله من تلقاء نفسي ان اتبع الا ما يوحي الي..» (يونس : 15) : «چون آيه هاي (كتاب) ما براي آنان [توسط پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم به گونه اي] روشن تلاوت شود، كساني كه لقاي ما را اميد نمي برند، گويند: قرآن ديگري جز اين بياور يا آن را دگرگون كن! بگو: اين در اختيار من نيست كه آن را، از پيش خود دگرگون كنم. من پيروي نمي كنم جز آنچه به من (از جانب خدا) وحي مي شود.»

در مورد احاديث قدسي گفته اند: معنا، القاء وحياني و از جانب خداست، لكن لفظ و قالب مي تواند از جانب رسول صلي الله عليه و آله و سلم باشد، بدين معني كه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم معناي القاء شده ي از جانب حق را در قالب هاي لفظي خاصي به مردم انتقال مي دهد. و يا گفته اند: كلام خداست ولي نه -مانند قرآن - در حد اعجاز و تحدي. و يا: حكايت كننده ي ازكلام خدا است، بدون اينكه به آن تحدي شده باشد. (ر. ك. سبحاني 1420 ه ق: 20؛ نيز مدير شانه چي 2: 13:1362 به نقل از وجيزه ي شيخ بهائي: هو ما يحكي كلامه تعالي غير متحد بشي ء...)

ساير گفته ها و رفتارهاي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نيز - بنا به صريح قرآن - بر پايه ي وحي الهي و الگو و اسوه [1] است: «و ما ينطق الهوي ان هو الا وحي يوحي» (النجم : 4 ، 3) : «(و پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم) از هواي نفس سخن نمي گويد، آن (سخنان) جز وحيي نيست كه بر او الهام مي شود.» برخي دانشمندان علوم قرآني وحي غيرقرآني را با تعبير: «وحي غير متلو» (يعني تلاوت نشده) درباره ي سنت [2] رسول صلي الله عليه و آله و سلم، به كار برده اند. (دزفولي 5:1364 و 3) .

در حديثي از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم آمده است كه فرمود: «آگاه باشيد، به من اين كتاب (قرآن) داده شده و مانند آن همراه با آن (سنت كه وحي غير متلو است) ، آگاه باشيد! نزديك است كه مرد شكمباره اي بر مسند خود تكيه زده بگويد: بر شما باد به اين قرآن، هر چه در آن حلال يافتيد، حلال كنيد و هر چه از حرام يافتيد حرام كنيد...» (همان؛ ذهبي؛ التفسير و المفسرون، 1 ،45 به نقل از تفسير القرطبي، ج 37:1) . و در نقل ابن ماجه - در دنباله ي حديث - آمده است: «آگاه باشيد كه آنچه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم حرام كند، مثل چيزي است كه خداوند حرام فرموده است» (ابن ماجه، سنن. ج 9:1، باب تعظيم حديث رسول الله.)

در اين حديث پيش بيني شده است كه: عده اي تشويق به «رجوع به قرآن» را بهانه ي ترك سنت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم قرار مي دهند! در حالي كه آن هم براساس وحي الهي و حجت است، اگر چه همانند قرآن، تلاوت نشده و موضوع تحدي [3] واقع نگرديده است.


پاورقي

[1] «لكم في رسول الله اسوة حسنة...» (الاحزاب : 21) . به استناد اين آيه هاي قرآني و ادله ي عقلي، شيعه سنت (قول، فعل و تقرير) پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم را مطلقا بر پايه ي وحي و حجت مي داند. بنابر ساير اقوال نيز - دست كم - در آن چه «قلمرو دين» شناخته مي شود، سنت رسول صلي الله عليه و آله و سلم، وحي و حجت شمرده مي شود.

[2] «سنت» به معني «روش» و در اصطلاح «علم الحديث» به معني قول، فعل و تقرير (تأييد) معصوم (پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و امام صلي الله عليه و آله و سلم) مي باشد.

[3] تحدي: هماورد طلبي در آوردن همانند قرآن (يا قسمتي از آن) مي باشد.