بازگشت

تعريف علم


1-1- برخي از دانشمندان، علم و آگاهي را جزو تصورات بديهي و بي نياز از تعريف دانسته اند، و يا گفته اند كه علم از كيفيات و وجداني است و هر فرد (خردمند و دانا) آن را در خود مي يابد و مي داند چيست، چنانكه لذت و الم و تشنگي و گرسنگي را در خود مي يابد و مي داند چيست. (خوانساري 3: 1368)

عده اي نيز در مقام تعريف علم برآمده و گفته اند: «العلم هو الصورة الحاصلة من الشي ء عند العقل» يعني: علم عبارت از صورتي است كه از شي ء نزد عقل يا قوه مدركه حاصل شود. (همان، ص 4، به نقل از حاشيه مولي عبدالله بر تهذيب المنطق تفتازاني 9: 1296) ويا گفته اند: «هو حضور صورة المعلوم لدي العالم» (المظفر 1388 ه: 12) يعني: علم عبارت است از حاضر بودن صورت چيز معلوم و شناخته شده نزد نفس يا ذهن فرد عالم.

همچنين گفته اند: «العلم ان كان اذعانا بالنسبة فتصديق و الا فتصور» (تفتازاني 1367 ش: 30) يعني: علم، اگر اعتقاد به برقراري نسبت باشد، در اين صورت «تصديق» و گرنه «تصور» است. در اينجا اولا: اصل علم همان صورت ذهني و مفهومي از معلوم دانسته شده و ثانيا: علم به دو قسم تصوري و تصديقي منقسم گرديده است؛ علم تصديقي آن است كه علاوه بر تصور معلوم، چيزي هم بر آن بار شود؛ مثل اين كه بگويي: «دانا توانا است» كه دانا را تصور مي كني و توانا بودن را بر آن بار مي نمايي. با كمي دقت معلوم مي گردد كه تصديق شامل سه تصوراست؛ مثلا، در مثال ياد شده: 1- تصور «دانا» 2- تصور «توانا» و 3- تصور «است» (نسبت حكميه) وجود دارد.

ناگفته نماند كه اين، تعريف «علم حصولي» است. قسم ديگري از علم را -كه «علم حضوري» ناميده اند - چنين تعريف مي كنند كه: «الحضوري هو حضور نفس المعلوم لدي العالم» (المظفر 1388 ه: 12) يعني: علم حضوري، عبارت است از حضور خود (چيز) معلوم نزد ذهن فرد عالم؛ مانند علم انسان به حالات دروني خويش همچون خوشنودي و خشم، كه در اين نوع علم و آگاهي ميان شخص عالم و شي ء معلوم واسطه اي وجود ندارد، برخلاف علم حصولي كه صورت ذهني واسطه ي دانايي عالم است درباره ي شي ء خارجي معلوم. [1] .

اين نوشتار در مقام نقد و بررسي اين گونه تعريف ها نيست. بلكه هدف، صرفا اشاره اي است به برخي تعاريف اصطلاحي «علم» و عطف توجهي به زمينه تعريف هاي بشري درباره ي «علم و دانايي».

روشن است كه ارائه ي تعريف هاي ديگر «علم» از ديدگاه ساير نحله هاي فلسفي، كلامي و علمي قديم و جديد - اگر چه در حد اجمال و اشاره - مناسب موضوع و حجم اين نوشتار نيست و ما را از مقصد دور مي كند. [2] .


پاورقي

[1] رجوع شود به: خوانساري 14 - 3: 1368، تحت عنوان: علم و اقسام آن.

[2] ر. ك. الجرجاني 67: 1368 و نيز سجادي 407: 1361.