بازگشت

ديگران را بهتر از خود و خانواده خود دانستن


امام حسن عسكري عليه السّلام به نقل از جدّ بزرگوارش، حضرت باقرالعلوم عليه السّلام حكايت فرمايد:

روزي يكي از اصحاب به نام زُهَري در حالي كه خيلي غمگين و افسرده خاطر بود، به محضر امام زين العابدين عليه السّلام وارد شد.

همين كه امام عليه السّلام چشمش به او افتاد، فرمود: چرا اين چنين غمناك و ناراحت هستي؟

زُهَري اظهار داشت: ياابن رسول اللّه! ناراحتي هاي بسياري از سوي دوستان و آشنايان، يكي پس از ديگري بر من وارد شده است؛ و نسبت به موقعيّت كنوني من چشم طمع دوخته اند، ديگر با چه اميدي به دوستان خوش بين باشم.

امام سجّاد عليه السّلام فرمود: اي زُهَري! زبان خود را كنترل نما و هر سخني را هر جا و پيش هركسي مگوي؛ و چنانچه رعايت حال اشخاص را بنمائي، تمام افراد خاطر خواه تو خواهند بود.

زُهَري گفت: ياابن رسول اللّه! من هيچ گاه از امكانات خود دريغ نكرده و به آن ها كمك و احسان كرده ام.

حضرت اظهار نمود: مواظب باش كه خودخواهي و غرور تو را نگيرد، و دقّت نما، آنچه را كه مي گوئي دلنشين باشد، فكر نكن هر آنچه مي شنوي زشت و باطل است، هميشه در كار و سخن ديگران انديشه و توجّه نما و سعي كن تا از خود سِعه صدر نشان دهي.

سپس امام عليه السّلام افزود: هركس در مسائل گوناگون زندگي و اجتماعي عقل خود را به كار نيندازد و با چشم و گوش بسته و با ركود فكري حركت كند، سريع به هلاكت و ضلالت مي افتد.

اي زُهري! چه مي شود كه مسلمان ها را نيز همانند اعضاء خانواده ات حساب كني، آن هائي كه از تو بزرگتر هستند همچون پدر، آن هائي كه كوچكترند چون فرزندانت؛ و آن هائي هم كه هم سنّ و هم سطح خودت باشند همچون برادرانت به شمار آيند.

آيا دوست داري كه در حقّ يكي از اعضإ خانواده ات تجاوز و ظلمي شود؛ و يا گزندي به يكي از آن ها وارد گردد؛ و آن كه بي جهت آبرويش ريخته شود؟

اگر شيطان ملعون تو را وسوسه كند كه بر يكي از مسلمان ها برتري و فضيلت داري، دقّت كن آن كه از تو بزرگتر است بگو او قبل از من ايمان آورده و بيش ‍ از من كار خير و عمل صالح انجام داده است پس او بر من فضيلت و برتري دارد.

و اگر از تو كوچكتر باشد، بگو من بيش از او گناه و معصيت كرده و خطاكارم؛ و او از من بهتر و برتر مي باشد.

و امّا آن كه هم رديف و هم سطح تو باشد، بگو من به گناهان خود مطمئنّ خواهم بود؛ ولي نسبت به او مشكوك هستم و يقين به گناه او ندارم پس من از او بهتر نيستم.

و چنانچه مسلمان ها تو را تعظيم و احترام كنند، بگو آن ها بامعرفت و باادب هستند؛ و چنانچه تو را كوچك شمرند و تحقيرت كنند، پس بگو در اثر خلاف هاي خودم مي باشد و من خود را مقصّر در بي اعتنائي آن ها نسبت به خودم مي دانم.

و اگر در جامعه، اين چنين معاشرت كني و با اين روش و انديشه برخورد و حركت نمائي، بهترين زندگي را خواهي داشت و دوستانِ پرمحبّت و دلسوز تو بسيار خواهند شد، و دشمنان و مخالفين كمتري را خواهي يافت.

و بدان كه بهترين مردمان كسي است كه بيشترين خير را به هم نوعان خود برساند گرچه هيچ خيري به او نرسيده باشد؛ و خود را از تمام افراد بي نياز بداند و چشم داشتي به كسي نداشته باشد. [1] .


پاورقي

[1] احتجاج طبرسي: ج 2، ص 152، ح 191.