بازگشت

هيزم و آرد براي سفر نهايي


يكي از اصحاب امام عليّ بن الحسين، حضرت سجّاد عليه السّلام حكايت نمايد:

در يكي از شب هاي سرد و باراني حضرت را ديدم، كه مقداري هيزم و مقداري آرد بر پشت خود حمل نموده است و به سمتي در حركت مي باشد.

جلو آمدم و گفتم: ياابن رسول اللّه! اين ها كه همراه داري چيست؟ وكجا مي روي؟

حضرت فرمود: سفري در پيش دارم، كه در آن نياز مُبْرَم به زاد وتوشه خواهم داشت.

عرضه داشتم: اجازه بفرما تا پيش خدمت من، شما را ياري و كمك نمايد؟

و چون حضرت قبول ننمود، گفتم: پس اجازه دهيد تا من خودم هيزم را حمل كنم و همراه شما بياورم؟

امام عليه السّلام در جواب فرمود: اين وظيفه خود من است و تنها خودم بايد آن ها را به مقصد رسانده و به دست مستحقّين برسانم؛ وگرنه برايم سودي نخواهد داشت.

و بعد از آن فرمود: تو را به خداي سبحان قسم مي دهم، كه بازگردي و مرا به حال خود رها كن.

به همين جهت، من برگشتم و حضرت به راه خويش ادامه داد.

پس از گذشت چند روزي از اين جريان، امام سجّاد عليه السّلام را ديدم وسؤ ال كردم: ياابن رسول اللّه! فرموده بوديد كه سفري در پيش داريد، ليكن آثار و علائم مسافرت را در شما نمي بينم؟!

حضرت فرمود: بلي، سفري را در پيش دارم؛ ولي نه آنچه را كه تو فكر كرده اي، بلكه منظورم سفر مرگ - قبر و قيامت - بود، كه بايد خود را براي آن مهيّا مي كردم.

و سپس افزود: هركس خود را در مسير سفر آخرت ببيند، از حرام و كارهاي خلاف دوري مي كند و هميشه سعي مي نمايد تا به ديگران كمك و ياري برساند. [1] .


پاورقي

[1] علل الشّرايع مرخوم شيخ صدوق: ص 231، ح 5.