بازگشت

رواي شهامت


«عن الصادق (ع):

ان زين العابدين بكي علي أبيه أربعين سنه، صائما نهاره، قائما ليله، فاذا حضر الافطار جاء غلامه بطعامه و شرابه فيضعه بين يديه فيقول: كل يا مولاي، فيقول (ع): قتل ابن رسول الله (ع) جائعا، قتل ابن رسول الله (ع) عطشانا، فلا يزال يكرر ذلك و يبكي حتي يبل طعامه بدموعه، و يمزج شرابه بدموعه فلم يزل كذلك حتي لحق بالله عزوجل.» امام صادق (ع) فرمود: امام زين العابدين (ع) چهل سال براي پدربزرگوارش گريه كرد، در حالي كه روزش، روزه دار بود و شبش، شب زنده داري ميكرد، هنگامي كه وقت افطار ميشد غلامش غذا ونوشيدني براي او ميآورد و جلويش ميگذاشت و ميگفت: بخور، امام(ع) ميفرمود: فرزند رسول خدا (ع) گرسنه و تشنه شهيد شد اين جمله را تكرار ميكرد و گريه سر ميداد تا اينكه غذايش با اشك چشمش مخلوط ميشد او هموار اينطور بود تا اينكه به جوار رحمت حق شتافت. وسائل الشيعه، 2، 923.