بازگشت

علم امام سجاد عليه السّلام


علم امام سجاد عليه السّلام



حضرت مولي الموحدين علي ـ عليه السّلام فرمودند:لايقاس بآل محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ من هذه الامه احدٌ؛ هيچكس از اين امت را نمي شود (و نمي توان) با آل محمد ـ صلّي الله عليه و آله مقايسه نمود.[1]



آري ما دنيويان هرگز با اين معرفت و دانش كم و كوتاه خود نمي توانيم اوج عظمت و مقام والا و علم بي انتهاي معصومين ـ عليهم السّلام را درك كنيم، چرا كه وقتي چشمه اي به درياي بيكران و لايزال الهي وصل گردد متصف به آن وسعت و عظمت مي گردد.



بهترين سند براي فهم گوشه اي از علم و عظمت و معنويت امام سجاد ـ عليه السّلام بررسي و تدبر و تعمق در همين صحيفه سجاديه است كه هر قدر بيشتر در آن فرو رويم به معارف بيشتري پي مي بريم، همچنين رساله حقوق آن حضرت و كلمات نوراني منقول از آن حضرت همگي گوياي اين مطلب است.



امام در زمينه نشر معارف و احكام الهي در تمامي زمينه ها و معارف در قالب دعا و مناجات چنان عميق و سترگ و گسترده گامهاي بلند و بزرگ برداشته اند كه دانشمندان را به تحسين غيرقابل وصف و اعجاب واداشته است؛ چنان كه دانشمند بزرگ شيعه، مرحوم شيخ مفيد (ره) مي نويسد:فقهاي اهل تسنن به قدري علوم از او نقل كرده اند كه به شمارش نمي گنجد، و مواعظ و دعاها و فضايل قرآن و حلال و حرام به حدي از آن حضرت نقل شده است كه در ميان دانشمندان مشهور است و اگر بخواهيم آنها را شرح دهيم، سخن به درازا مي كشد و... .[2]

عبادت امام سجاد عليه السّلام



خاندان پيغمبر به پيروي از سيد و مقتداي خود در عبادت پروردگار اهتمام خاصي داشتند. قرآن به پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله امر كرد كه پاسي از شب را به نماز بگذراند تا آن كه خدا او را به مقامي محمود برساند:«عسي اَن يبعثك ربك مقاماً محموداً»[3] و او چنان در كار عبادت اهتمام ورزيد كه قرآن به دلداريش آمد «و ما انزلنا عليك القرآن لتشقي»[4] پس از او امامان دين سيرت جد خود را زنده نگاه داشتند و در ميان آنان علي ابن ابي طالب ـ عليه السّلام و علي ابن الحسين ـ عليه السّلام در كثرت عبادت امتيازي خاص يافته اند چنان كه از لقب هاي او سيد العابدين، سيد الساجدين، و ذو الثفنات است.[5]



قطعاً آنچه كه از عبادت و طاعت امام سجاد عليه السّلام نقل شده، گوشه اي از عبادت آن حضرت است كه ديگران مشاهده كرده اند و براي ما نقل شده است. خلوت هاي مناجات امام با حضرت حق جلّ و علا به گونه اي بود كه صفت ذوالثفنات از ويژگيهاي آن حضرت بود كه پس از هر مدتي پيشاني آن امام بزرگوار پينه بسته و آن را جدا مي كردند. يكي از ياران آن حضرت نقل مي كند كه:او (امام سجاد ـ عليه السّلام ـ ) را ديدم از شامگاه تا سحر طواف و عبادت مي كرد در حالي كه همگان خفته بودند، آن حضرت با چشماني گريان با سوز و عشق مناجات مي كردند.[6]



عبدالله بن محمدقرشي روايت مي كند كه:چون علي بن الحسين عليه السّلام وضو مي گرفت، رنگش زرد مي شد، به ايشان مي گفتند تو را چه مي شود، مي فرمود:آيا مي دانيد پيش چه كسي بر پا بايستم؟ [7]



روزي امام سجاد عليه السّلام در سجده بود، آتش در خانه اش افتاد، بدو گفتند يابن رسول الله آتش، آتش! و او همچنان در سجده بود تا آتش خاموش شد، بدو گفتند:چه چيز شما را از آتش به خود مشغول كرد؟ امام عليه السّلام فرمود:آتش آخرت.[8]



خادم آن حضرت نقل مي كند:نه در شب براي او رختخوابي گستردم و نه در روز براي او سفره اي نهادم.[9]



حضرت امام باقر عليه السّلام در توصيف عبادت هاي پدر بزرگوارش چنين مي فرمايد:پدرم در يك شبانه روز، هزار ركعت نماز مي خواند، چنان كه اميرالمؤمنين حضرت علي عليه السّلام چنين مي كرد. آن حضرت پانصد درخت خرما داشت كه در كنار هر يك از آنها دو ركعت نماز مي خواند. هنگام نماز رنگ از چهرة پدرم مي پريد و همچون بنده اي ذليل در پيشگاه خداوند به نماز مي ايستاد و اعضاي بدنش از خوف پروردگار به شدت مي لرزيد و به گونه اي نماز مي خواندند كه گويا آخرين نماز اوست و پس از آن از دنيا خواهد رفت.[10]



و امّا در بيان حكمت دعاهاو عبادات بسيار آن امام، روزي امام باقر عليه السّلام هنگامي كه پدر بزرگوار خود را در حال عبادتي عميق و سجده هاي طولاني و زياد ديد از ايشان پرسيد:«پدرجان! چگونه اين همه عبادت مي كنيد و از خود بي خود مي شوي؟» امام سجاد عليه السلام باز به گريه افتاد و پس از لحظه اي سكوت فرمود:«فرزند عزيزم! اگر تو به عبادت هاي جدّت اميرالمؤمنين آگاه مي شدي، هرگز عبادت مرا به حساب نمي آوردي، عبادت من كجا و عبادت امير مؤمنان علي عليه السّلام كجا؟!»[11]



اين بود گوشه اي مختصر از عظمت والاي زين العابدين امام سجاد عليه السّلام و فرهنگ دعا در محضر آن حضرت و طاعت و عبادت و دعاي آن پيشواي معصوم عليه السّلام .



اللهم صل عليهم صلوة زاكية نامية دائمة طيبة.

پاورقي

[1]. نهج البلاغه، خطبه 2.



[2]. شيخ مفيد، الارشاد، ج 2، ص 260، مكتبه بصيرتي.



[3]. اسراء، 17.



[4]. طه، 2.



[5]. سيد جعفري شهيدي، زندگاني علي بن الحسين، همان، ص 139.



[6]. ابن شهر آشوب، مناقب، ج 4، ص 151، با تلخيص، انتشارات علامه، قم.



[7]. الارشاد، ج 2، ص 143، همان.



[8]. علي بن عيسي، اربلي، كشف الغمه، ج 2، ص 74، نشر تبريز.



[9]. محمد بن علي بن بابويه، علل الشرايع، ج 1، ص 232، نشر دار احياء التراث العربي، نجف.



[10]. بحار الانوار، ج 46، ص 59.



[11]. ارشاد شيخ مفيد.

حسن منتظري