بازگشت

امام سجاد(ع)؛ پس از واقعه






حادثه خونين كربلا، عصر روز عاشورا با شهادت امام حسين(ع) و اصحابش پايان پذيرفت و بخش دوم نهضت حسيني به رهبري امام علي بن الحسين(ع) آغاز شد. حال وظيفه امام سجاد(ع) بود كه آرمان كربلائيان را در لباس جهاد اسارت و در قالب جدال و مواعظ احسن به گوش همگان برساند. و مردمان مقهور سياست جهالت پروري امويان را به اسلام راستين، اسلام محمد و علي(ع) و اسلام قرآن رهنمون گردد. مسؤوليت سترگ پيام رساني عاشورائيان بر شانه هاي امام ساجدان و عارفان سنگيني مي كرد.



او مي بايست در عصر نوميدي از پيروزي حركت مسلحانه به روش ديگر به بيان مسأله رهبري و امامت، لزوم شناخت امام عادل و نشانه هاي امام عدل و نشانه هاي رهبران فاسد و ستم پيشه بپردازد و مردم غافل و به جهل واداشته را به وظايف شان در برابر رهبر عادل و همت براي اصلاح جامعه بيدار سازد. تفكر اصيل اسلامي را براي جامعه تبيين نمايد تا اميد به ايجاد حكومت اسلامي توسط خاندان وحي را در دل همگان احيا سازد. از سوي ديگر او خود شاهد واقعه كربلا بود و همت گمارد؛ تا ياد و خاطره حماسه سازان عاشورا را در نهاد جامعه اسلامي بارور سازد.



دشمن نيز همچون تمامي عصرها اين نكته را دريافته بود كه مركز اصلي انقلاب ها و مبارزات عدالت خواهانه مردم، ولايت و امامت است. هدف قطعنامه عبيداللَّه بن زياد كه نوشته بود: «مردي از خاندان حسين(ع) را زنده مگذاريد». حتي نوشته اند عبيدالله براي دستگيري و تحويل امام زين العابدين و تحويل او به مأموران پسر زياد، جايزه قرار داد.



حميد بن مسلم، گزارش نويس حادثه كربلا مي گويد: لشكريان به سراغ علي بن الحسين رفتند، او بيمار افتاده بود. شمر خواست او را بكشد، چون ابن زياد دستورداده بود تا تمامي مردان خاندان حسين(ع) كشته شوند. من مانع شدم و گفتم سبحان اللَّه! شما كودك و بيمار را مي كشيد؟ در اين هنگام عمر بن سعد رسيد و گفت اين بيمار را آسيب نرسانيد.



يُريدونَ لِيُطفؤا نور اللَّهِ بأفواهِهِم و اللَّه متُّم نوره و لوكره الكافرون؛



مي خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند و حال آنكه خدا - گرچه كافران را ناخوش آيد- نور خود را كامل خواهد گردانيد

پاورقي

1.رجال كشي ص 84.المختار الثقفي ص 124

2.تاريخ يعقوبي ج 2 ص 6

3.عقد الفريد ج 5 ص 143

4.مروج الذهب ج 2 ص 98

5.براي اطلاع از حال مختار رجوع شود به تاريخ تحليلي اسلام ص 173 به بعد

6.مناقب ج 4 ص 133
كتاب: زندگاني علي بن الحسين (ع)، ص 92
نويسنده: سيد جعفر شهيدي