بازگشت

شكر توفيق


يكي از اصحاب امام زين العابدين عليه السّلام و از راويان حديث كه به نام زهري معروف است ، حكايت كند:روزي به همراه آن حضرت ، نزد عبدالملك مروان رفتيم ؛ عبدالملك ، احترام شاياني نسبت به حضرت سجّاد عليه السّلام به جا آورد؛ و چون چشمش به آثار سجود در چهره و پيشاني مبارك امام زين العابدين عليه السّلام افتاد، گفت :اي ابو محمّد! خود را بسيار در زحمت عبادت انداخته اي ، با اين كه خداوند متعال تمام خوبي ها را به تو داده است و تو نزديك ترين فرد به رسول اللّه مي باشي ، تو داراي علم و كمالي هستي كه ديگران از داشتن آن محروم مي باشند!



امام سجّاد عليه السّلام فرمود: آنچه از فضل پروردگار و توفيقات الهي براي من گفتي ، نياز به شكر و سپاس دارد.



و آن گاه فرمود: پيغمبر خدا صلّي اللّه عليه و آله با اين كه تمام خطاهاي گذشته و آينده اش بخشيده شده بود، آن قدر نماز مي خواند كه پاهاي مباركش ورم مي كرد، به قدري روزه مي گرفت كه دهانش خشك مي گشت و مي فرمود: آيا نبايد بنده اي شكرگزار باشم .



و سپس حضرت در ادامه سخنانش افزود: حمد خداوندي را، كه ما را بر ديگران برتري بخشيد و به ما پاداش خير عطا نمود، و در دنيا و آخرت حمد و سپاس ، تنها مخصوص اوست .



به خدا سوگند! چنانچه اعضاء و جوارحم قطعه قطعه گردد و در اثر عبادت نفسم قطع شود، يك صدم شكر يكي از نعمت هاي خداوند را هم انجام نداده ام .



چگونه مي توان نعمت هاي الهي را برشمرد؟! و چگونه توان شكر نعمتي از نعمت هايش را خواهيم داشت ؟!



نه به خدا قسم ! خداوند هرگز مرا غافل از شكر نعمت هايش نبيند.



و چنانچه عائله ام و ديگر خويشان و سائر مردم حقّي بر من نمي داشتند، به جز عبادت و ستايش و مناجات با خداوند سبحان ، كار ديگري انجام نمي دادم و سخني به جز تسبيح و ذكر خداي متعال نمي گفتم تا آن كه نفسم قطع شود.



زهري مي گويد: سپس امام عليه السّلام به گريه افتاد و عبدالملك نيز گريان شد و گفت : چقدر فرق است بين كسي كه آخرت را طلب كرده و براي آن جديّت و كوشش مي نمايد و بين آن كسي كه دنيا را طلب كرده است و باكي ندارد كه از كجا و چگونه به دست مي آورد، پس چنين افرادي در آخرت سهمي و نجاتي برايشان نخواهد بود.(10)

پاورقي

10- طبقات ابن سعد 5/157 ؛ النجوم الزاهره 1/229 ؛ بحار الانوار 45/329.