بازگشت

روش امام سجاد عليه السلام براي احياي سنت پيامبر(ص)


جوّ سياسي دوران امامت امام‏ سجاد عليه السلام به گونه‌اي بود که نمى‏توانستند به تأسيس مكتب و تربيت علنى بپردازند. ايشان براي احياي سنت از دست رفته پيغمبر صلي الله عليه و آله به تربيت بردگان ‌پرداخت. که اين راه را بهترين روش مى‏شمرد. امام بردگان خود را فرزند مى‏ناميد و آنان را با تعبير «يا بُنَى» صدا مى‏زد.

امام ‏عليه السلام با اين برخورد مى‏فهماند كه نزد وى، مسلمانِ آزاد و برده برابر است. وى هيچ گاه بردگان خود را تنبيه نمى‏كرد، بلكه خطاهاى آنها را مى‏نوشت و در آخر ماه مبارك رمضان همه را در يك جا گرد مى‏آورد و خطاهاى هر يك را برايش مى‏خواند و از وى بر ترك آن اقرار مى‏گرفت. از آنان درخواست مى‏كرد همان گونه كه او آنها را بخشيده است، آنان نيز براى امام‏ عليه السلام از پروردگار طلب بخشش نمايند. سپس حضرت به آنان جايزه مى‏داد و همه را در راه خدا آزاد مى‏كرد.

وى با اين روش به آنها «اخلاق اسلامى» مى‏آموخت. امام علاوه بر اينها، وسايل لازم را براى يك زندگى مستقل و آبرومندانه به ايشان مى‏بخشيد.(1) حضرت اين عمل را سنت رسول خدا صلى الله عليه و آله مى‏شمرد و با اين روش آنان را دانش مى‏آموخت، رفتار و فرهنگ اسلامى تعليم مى‏داد و از ارزش و شخصيت انسانى بهره‏مند مى‏نمود.(2) سيره امام سجاد عليه السلام چنين بود كه در اعياد، به ويژه عيد فطر، بيست برده و كنيزِ تربيت شده در راه خدا، آزاد مى‏كرد.

اين عمل امام‏ عليه السلام يك مكتب انسان ساز بود و پايه مهمى براى گسترش اسلام ناب به شمار مى‏رفت. امام سجاد عليه السلام اين رفتار را در تمام ايام، در طول سال تكرار مى‏نمود، چنان كه بردگان نيز از آن آگاه بودند و بدين جهت، هنگام خريد مشتريان، خود را در معرض ديد آن حضرت قرار مى‏دادند و تا ايشان را نمى‏ديدند خويشتن را از نگاه ديگران پنهان مى‏داشتند.

با توجه به اين كه بردگان از سرزمين‏هاى دور آورده مى‏شدند، معلوم مى‏شود كه روش امام سجاد عليه‌السلام و برخورد ايشان با زيردستان، به ويژه بردگان، در نواحى ديگر نيز معروف بوده است.

برخى نوشته‏اند: امام زين‏العابدين‏ عليه السلام در هر سال، ماه و روز، براي هر خطا و اشتباهى بردگان را آزاد مى‏کرد، تا اين كه سپاهى از مردان و زنانِ آزاد شده فراهم شدند كه همه در ولاى امام سجاد عليه‌السلام بودند و تعدادشان به پنجاه هزار يا بيشتر مى‏رسيد.(3) برخى نيز رقم بردگان آزاد شده به دست مبارك امام سجاد عليه السلام را تا يكصد هزار ياد كرده‏اند.(4)

بعضى از همين آزاد شدگان كه در مكتب پرورشى امام سجاد عليه السلام تربيت شده بودند، به محدثانى برجسته و پرتلاش تبديل شدند، كه از آن جمله مى‏توان از شخصيت‏هاي بزرگى چون: حسن بن سعيد اهوازى، حسين بن سعيد اهوازى، احمد بن حسين بن سعيد و شعيب نامى ياد نمود كه همه از موالى و آزاد شدگان امام سجاد عليه السلام هستند.(5) شيخ طوسى نيز راوى معروف، على بن يحيى بن الحسن را از همين افراد شمرده است.(6)

بردگان نزد امام سجاد عليه السلام همانند آزادگان بودند. آنان رفت و آمدهاى معمولى داشتند و مانند ساير مردم مى‏زيستند. آنان از محضر امام ‏عليه السلام كسب فيض مى‏كردند و به افرادى پاك و مهذّب تبديل مى‏شدند. «سعيد بن مسيّب» مى‏گويد:

يك سال قحطى شد، چنان كه همه چشم انتظار نزول باران بودند؛ اما دعاى هيچ كس اجابت نمى‏شد. به ناگاه ديديم غلام سياهى از مردم كناره گرفت. آرام آرام رفت تا بر بالاى تپه‏اى رسيد و دست به دعا برداشت. هنوز دعاى او تمام نشده بود كه ابرى در گوشه آسمان پيدا شد. ابر آهسته پيش آمد تا تمام آسمان را فراگرفت. به ناگاه آسمان غرّشى كرد و بارش باران آغاز شد.

غلام، خدا را شكر كرد و از تپه پايين آمد. من كه آن كرامت را ديدم، به همراه مردم دنبالش رفتم تا به خانه امام سجاد عليه السلام رسيدم. غلام، داخل خانه شد. من خدمت امام‏ عليه السلام رسيدم و از ايشان خواستم تا او را به من ببخشد. حضرت چون مرا مى‏شناخت و مى‏دانست اهل اذيت و آزار نيستم، پذيرفت... چون غلام آگاه شد، از من پرسيد: چه چيز تو را به اين خواسته واداشت؟ پاسخ دادم: به خاطر آنچه از تو ديدم. غلام دست به دعا برداشت و گفت: «پروردگارا! اين رازى بود نهفته بين من و تو؛ حال كه فاش گرديد، مرا بميران و نزد خود ببر.» هنوز در حال گريه و دعا بود كه مُرد.(7

پاورقي

1. على‏بن عيسى‏اربلى، كشف الغمّة فى‏ معرفة الائمّة، ج 3، ص 85.
2. دراسات و بحوث فى تاريخ الاسلام، ج‏1، ص‏88.
3. محسن رنجبر، نقش امام سجاد عليه السلام در رهبرى شيعه، به نقل از سيّد الاهل، زين العابدين على بن الحسين، ترجمه حسين وجدانى، ص 49.
4. رسول جعفريان، حيات امامان شيعه، ص 387.
5. اختيار معرفة الرّجال، ج 2، ص 827.
6. رجال الطوسى، ص‏382.
7. اثبات الوصيّة، ص 204