بازگشت

توجه عميق به بينوايان


امام سجاد(ع) به تامين معاش زندگى افراد بى‏بضاعت ومستمند، توجه عميق و اقدام همه جانبه داشت، علاوه بر اين‏كه با نظم خاصى از صدخانواده فقير مدينه به طور مستمر سرپرستى مى‏كرد، به بينوايان ديگر نيز توجه‏داشت، او نان و آذوقه را در انبان مى‏كرد و خودش آن را بر دوش مى‏گرفت و به صورت‏ناشناس و محرمانه براى آنها مى‏برد، نيازمندان هرگاه او را مى‏ديدند به همديگرمى‏گفتند صاحب الجراب (صاحب انبان) آمد. آن بزرگوار وقتى كه فقير را مى‏ديد نه‏تنها با نظر خشمگين يا تحقيرآميز به او نگاه نمى‏كرد، بلكه با شادمانى مى‏گفت:

«مرحبا بمن يحمل زادى الى الاخره؛ آفرين به كسى كه توشه مرا به سوى آخرت حمل‏مى‏كند.» يكى از شخصيت‏هاى عصر آن حضرت به نام زهرى مى‏گويد: در يك شب سرد وتاريك زمستانى امام سجاد(ع) را ديدم؛ بار آرد و هيزم بر پشت گرفته بود و عبورمى‏كرد، پرسيدم: اين بار چيست؟
فرمود: قصد سفر دارم، اين توشه راه سفر است كه آماده كرده‏ام تا به محله حريزببرم.

غلام خود را به آن حضرت معرفى نمودم و عرض كردم: «شما زحمت نكشيد، اين غلام من‏است كه آن بار شما را حمل مى‏كند.» فرمود: نه. عرض كردم: پس اجازه بدهيد خودم‏آن را حمل كنم، فرمود: «من زحمتى را كه موجب نجات من در سفر خواهد شد، وپيمودن راه سفر مرا نيكو كند، از خود دور نمى‏كنم.» پس از چند روزى او را درمدينه ديدم، پرسيدم شما فرموديد به مسافرت مى‏روم، پس چرا مسافرت نكردى؟ فرمود:
اى زهرى، منظورم از مسافرت، آن سفرى كه تو گمان كردى نبود، بلكه منظورم سفرمرگ بود كه خود را براى آن آماده مى‏ساختم، آن‏گاه فرمود:

«انما الاستعداد للموت تجنب الحرام و بذل الندى فى الخير؛ همانا آمادگى براى‏سفر مرگ، اجتناب از كارهاى حرام، و بخشش عطاياى نيك به مردم است.» آن حضرت برهمين اساس از بيماران عيادت مى‏كرد، و اگر با خبر مى‏شد كه آنها مقروض هستند،قرض آنها را ادا مى‏نمود، چنان‏كه روايت‏شده شنيد كه «محمدبن اسامه‏» بيمار وبسترى شده، به عيادتش رفت، وقتى فهميد او مقروض است و دوست دارد قبل از مرگش،قرض‏هايش پرداخته شود، همه قرض‏هاى او را برعهده گرفت و پرداخت.

پس از آن كه آن بزرگوار مهربان، به شهادت رسيد، هنگامى كه پيكر پاكش را غسل‏مى‏دادند، خراش‏هايى در پشت مباركش ديدند، بعضى از حاضران از علت آن پرسيدند،يكى از حاضران پاسخ داد:
«اين سياهى‏ها و خراش‏ها از آثار انبان‏هاى طعام است كه آن حضرت آن را به طورمكرر حمل مى‏كرد و به خانه مستمندان مى‏برد، و نيز از آثار آب‏كشى آن حضرت از چاه‏است كه براى همسايگان، از آن چاه آب مى‏كشيد، و اينك جاى طناب آب‏كشى در پشتش‏باقى‏مانده است‏».