بازگشت

اشكالاتي كه بر عبادت امام سجاد گرفته مي شود 2


پيش از اين دانستيم كه عبادت امام، امرى هدف ‏دار بوده است و دانستيم كه آن حضرت بعضى تجربه‏هاى عبادتى خود را، در برابر مردم انجام مى‏داده و ايشان را به انصراف خود از دنيا و مشغول‏ بودن به امور معنوى توجه مى‏داده است و بدين وسيله هم اسباب‏ اطمينان حكومتيان را فراهم مى‏آورده و هم با تعليم مردم،الگويى مناسب و بى‏نظير را پيش چشم آن‏ها قرار مى‏داده است. سؤال اين جاست كه، آيا عبادت امام، صفتى عارضى براى ايشان بود و آن چه انجام مى‏داد فقط در جهت رسيدن به اهدافى بود كه ذكر كرديم؟

آيا عبادت امام از جنبه اسلامى و بعد روحى خالى و تهى‏ بود؟! و آيا سزاوار است كه عبادت‏هاى عميق و معرفت‏آموز امام را اين چنين سطحى تفسير كنيم و پديده‏اى بدين شگفتى را فقط وسيله‏اى براى محقق كردن اهدافى چند بدانيم؟! جواب اين اشكال با توضيح چند امر، آشكار مى‏گردد:

اولا: پيش از اين گفته شد كه سبب مباشر پديده تعبد، كه در زندگى امام سجاد مجال بروز يافت، ظرف زمانى خاصى بود كه امام ‏را احاطه كرده بود.
آرى، همان گونه كه روزگارى، امام حسن (ع)، بنا به مقتضاى زمان، مجبور به صلح گرديد و امام حسين (ع) چاره‏اى جز انقلاب و براندازى حكومت وقت، نداشت، امام سجاد(ع) نيز ناگزير به انزوا پناه برد و به عبادت پروردگار خويش مشغول ‏گرديد.

ثانيا: در صورتى كه امام مى‏توانست ‏با تمسك به انزوا و يارى ‏جستن از پديده تعبد، اهداف معينى را در جهت مصالح عامه ‏مسلمين تحقق بخشد، از دست دادن اين فرصت ‏شايسته امام نبود،چون او مقامى الهى داشت و امام و هادى مردم بود و مى‏بايست ‏آن‏ها را تعليم مى‏داد و ارشاد مى‏نمود.

ثالثا: براى انسانى كه به كارى عادت كرده، مثلا به عبادت، جمع‏ كردن بين عبادت خالص براى پروردگار، و توجه كردن به ‏تاثيرگذارى اين عبادت در مردم، بسيار سخت و مشكل است، زيرا دراين صورت، خلوص نيت كه شرط اساسى است، به آسانى تحصيل نمى‏شود.اما آن كسى كه ايمانى عميق و مخلصانه دارد، قادر است‏ بى آن كه ‏شائبه‏اى از شرك و ريا در عبادتش پديد آيد، با عبادت خود مردم‏ را تعليم دهد.

از اين رو است كه عبادت امام سجاد، مانند ندارد و زين‏العابدين، صفت مختص به اوست. پس مى‏توان تصور نمود كه عبادت‏ امام هم خالص براى خدا بود و هم وسيله‏اى براى تعليم و ارشاد مردم و توجه دادن آن‏ها به امور معنوى خدايى.(1)