بازگشت

سيماي امام سجاد (ع)


بى گمان شرط اول پيشوا قرار دادن اهل بيت عليهم السلام، شناخت ويژگيهاى آنان و تاسى به آنهاست صفات برترى كه پيروان را به سوى قله كمال راه مى نمايد، وجود انسان را با انوار الهى، طاهر مى سازد و شايستگى هدايت پذيرى و وصول به قرب الهى را فراهم مى آورد . بر اين اساس، اينك كه در آستانه شهادت امام زين العالدين عليه السلام قرار گرفته ايم، از چشمه سار ويژگيها و شخصيت آسمانى آن حضرت جرعه هايى مى نوشيم، تا پيرويمان بامعرفت آغشته گردد .

سيماى امام سجاد عليه السلام (1)

ويژگيهاى امام سجاد عليه السلام را مى توان در دو بخش مطالعه كرد ويژگيهاى مرتبط با امامت (علم، عصمت، معجزه) و ويژگيهاى شخصى آن حضرت كه خود در دو بخش (ارتباط با خداوند، ارتباط با مردم و خود) قابل مطالعه است .

ويژگيهاى مرتبط با امامت

1 . علم

امام سجاد عليه السلام همچون ديگر ائمه و رسولان الهى برخوردار از علم غيب بود و با اين فضيلت الهى وظايف امامت را انجام مى داد . علم غيب به دو گونه است:

1 . مطلق كه مختص خداوند است . «عالم الغيب والشهادة وهو الحكيم الخبير» (2) «آگاه به غيب و شهود است و حكيم و داناست . »

2 . نسبى كه به اذن الهى در اختيار انبيا و امامان قرار دارد علمى كه محدود، وابسته به علم الهى، و بالقوه است، برخلاف علم غيب مطلق خدا كه نامحدود، مستقل و فعلى است و در هيچ شرايطى، چيزى از او پنهان نمى ماند .

بر اين اساس راوى مى گويد: امام زين العابدين عليه السلام مى فرمود: «لولا آية فى كتاب الله لحدثتكم بما كان وما يكون الى يوم القيامة فقلت له يابن رسول الله اية آية؟ قال: قول الله تعالى يمحوا الله ما يشاء ويثبت وعنده ام الكتاب (3) اگر يك آيه در قرآن نبود، شمارا به آنچه بود و خواهد بود تا روز قيامت، خبر مى دادم . [راوى مى گويد:] به او گفتم: اى پسر رسول خدا! آن كدام آيه است؟ فرمود: سخن خداوند تعالى [كه فرمود:] «هر چه را خدا بخواهد محو و تثبيت مى كند و ام الكتاب نزد اوست .»

آن حضرت زمانى هم كه شخصى بر سر مسئله اى فقهى با وى به جدل پرداخت فرمود: «اگر به خانه ما درآيى، ردپاى جبرئيل را به تو نشان خواهيم داد . آيا كسى هست كه از ما به سنت آگاه تر باشد .» (4)

نمونه اى از علم غيب آن حضرت را مى توان در برخوردش با عبدالملك بن مروان يافت . حجاج بن يوسف به عبدالملك نوشت: «اگر مى خواهى بنيان حكومت خودت را استوار سازى، لازم است على بن الحسين عليه السلام را به قتل برسانى .»

عبدالملك هم در جواب او نوشت: «از ريختن خون بنى هاشم خوددارى كن زيرا سلطنت آل ابوسفيان به واسطه كشتن بنى هاشم چندان پايدار نماند .» عبدالملك نامه را مخفيانه به حجاج فرستاد، ولى چند روز بعد نامه اى از امام سجاد عليه السلام دريافت كرد كه در آن نوشته بود: «از آن نامه اى كه درباره حفظ خون بنى هاشم به حجاج نوشته بودى اطلاع يافتم ...»

وقتى عبدالملك نامه را خواند، ديد تاريخ آن با تاريخ نامه اى كه براى حجاج نوشته است مطابقت دارد . (5)

ناگفته نماند كه علاوه بر امور غيبى كه آگاهى از آن براى هدايت سكان امامت ضرورى است، آن امام از علوم معمول نيز آگاهى كامل داشت تا آنجا كه زهرى، از علماى دربارى عبدالملك، مى گويد: «ما رايت احدا كان افقه منه (6) كسى را فقيه تر از او (امام سجاد عليه السلام) نديدم .»

2 . عصمت

بى گمان سكان هدايت بشر بايد در دست كسانى قرار گيرد كه خود از هرگونه آلودگى به دور هستند . شيعيان كسى را به امامت مى پذيرند كه مصداق «ليذهب عنكم الرجس » ، و از هر گناه و آلودگى به دور باشد . يك پرسش و پاسخ از محضر امام سجاد عليه السلام مى تواند موضوع را به كلى روشن سازد:

امام سجاد عليه السلام فرمودند: «الامام منا لايكون الا معصوما وليست العصمة فى ظاهر الخلقة فيعرف بها فلذلك لا يكون الا منصوصا . فقيل يا ابن رسول الله فما معنى المعصوم؟ فقال: هو المعتصم بحبل الله وحبل الله هو القرآن لا يفترقان الى يوم القيامة والامام يهدى الى القرآن و القرآن يهدى الى الامام و ذلك قول الله عزوجل «ان هذا القرآن يهدى للتى هى اقوم » (7) امام از ما، حتما معصوم است و عصمت چيزى نيست كه در ظاهر خلقت معلوم باشد تا با خلقت شناخته شود . به اين جهت، امام را جز از راه نص نمى توان تعيين كرد . سؤال شد: اى فرزند رسول خدا! پس معناى معصوم چيست؟ فرمود: معصوم كسى است كه به ريسمان الهى تمسك جويد و ريسمان الهى قرآن است . [امام و قرآن] تا قيامت از هم جدا نمى شوند . امام [مردم را] به قرآن و قرآن به امام هدايت مى كند و [شاهدش] اين سخن خداوند است كه «اين قرآن [مردم را] به راهى كه پايدارتر است، هدايت مى كند .»

مناجات آن حضرت در روز عرفه نيز شنيدنى است، آنجا كه مى فرمايد: «وهب لى عصمة تدنينى من خشيتك وتقطعنى عن ركوب محارمك وتفكنى من اسر العظائم وهب لى التطهير من دنس العصيان (8) عصمتى به من ببخش كه مرا به ترس از تو نزديك سازد و از انجام محارم تو باز دارد و از اسارت گناهان بزرگ آزاد سازد، و پاكى از آلودگى گناه را به من ببخش .»

3 . معجزات

معجزه كار خارق العاده اى است كه از راهى غير از راه علل طبيعى و عادى ايجاد مى شود و هدف از آن تحدى است . مانند اينكه پيامبر يا امام براى اثبات رسالت و امامت خود كارى خارق العاده انجام دهد و آن را نشانه امامت يا رسالت خود بداند . در قرآن كريم معجزات گاه به خود پيامبران (9) و گاه به خداوند نسبت داده شده است . (10)

اژدها شدن عصاى حضرت موسى عليه السلام (11) ، يد بيضاى آن حضرت، (12) سخن گفتن عيسى عليه السلام در كودكى (13) و ... ، همگى ثابت مى كنند كه معجزه امرى قابل وقوع است .

اينك نمونه اى از معجزات امام سجاد عليه السلام را نقل مى كنيم:

ابو خالد كابلى سالها به امامت محمد حنفيه معتقد بود تا اينكه از طريق يحيى بن ام طويل توانست به حضور امام سجاد عليه السلام برسد . در ملاقات دوم وى، امام سجاد عليه السلام فرمود: «اگر مى خواهى مقام خودم را در بهشت هم اكنون به تو نشان مى دهم .» امام دستش را به چشمان ابوخالد كشيد و او خود را در بهشت و كاخها و رودخانه هاى آن ديد . تا آنكه حضرت بار ديگر دست به چشمان او كشيد و او خود را يك مرتبه روبه روى حضرت ديد . (14)

وى سرانجام در سايه اين توجهات حضرت، توفيق پيروى از امام حق را يافت . (15)

ويژگيهاى امام عليه السلام، در ارتباط با خدا

1 . شاكر بودن

ابوحمزه ثمالى مى گويد: امام زين العابدين عليه السلام هرگاه غذا ميل مى كرد، مى فرمود: الحمدلله كه به ما غذا داد و ما را سيراب كرد و ما را كفايت فرمود و به ما كمك نمود و ما را پناه داد و نعمت عطا فرمود و فضيلت بخشيد . ستايش خدايى را كه همگان را اطعام مى دهد و كسى او را اطعام نمى كند . (16)

آن حضرت مى فرمود: «لقد استرقك بالود من سبقك بالشكر (17) هر كه زودتر شكر و سپاس [نعمت] تو را به جا آورد، با دوستى [و محبت] خود، تو را برده خويش كرده است .»

2 . عشق به قرآن

آن حضرت مى فرمود: «لو مات مابين المشرق والمغرب لما استوحشت بعد ان يكون القرآن معى (18) اگر آنچه بين مشرق و مغرب است از ميان برود، پس از آنكه قرآن با من باشد، بيمى به خود راه نمى دهم .»

امام سجاد عليه السلام از خوش صداترين افراد بود و ممكن نبود كسى صداى قرآن خواندن او را بشنود و تحت تاثير قرار نگيرد لذا مورخان گفته اند: سقاهايى كه از در خانه امام مى گذشتند، مى ايستادند تا صداى امام را بشنوند . (19)

آن حضرت مى فرمود: «آيات القرآن خزائن، كلما فتحت خزانة ينبغى لك ان تنظر ما فيها آيات قرآن گنجينه هايى اند، هر وقت گنجينه اى گشوده شود، شايسته است كه به دقت در آن بنگرى .»

براى همين، حضرت در نماز عبارت «مالك يوم الدين » را آن قدر تكرار مى كرد كه نزديك بود جان از جسمش جدا شود . (20)

امام زين العابدين عليه السلام در بخشى از دعاى بسيار طولانى ختم قرآن خود، بارها اين عشق و دلدادگى اش را آشكار مى سازد . از جمله عرض مى كند: «اللهم صل على محمد و آله واجعلنا ممن يعتصم بحبله وياوى من المتشابهات الى حرز معقله ويسكن فى ظل جناحه ويهتدى بضوء صباحه (21)

خداوندا! بر محمد و آل او درود فرست و ما را از كسانى قرار بده كه به ريسمان [محكم] قرآن چنگ مى زنند و در [درك معانى] متشابهات به پناهگاه محكم محكمات قرآن پناه مى برند و در زير بال قرآن به آرامش مى رسند و به وسيله نور صبحگاهى آن هدايت مى شوند .»

3 . مستجاب الدعوه بودن

امام سجاد عليه السلام از آن روى كه محبوب الهى بود، مقام والاى مستجاب الدعوه بودن را هم داشت .

ثابت بنانى نقل مى كند: من و گروهى از عبادت گران بصره (ايوب سجستانى، صالح مرى، عتبة الغلام، حبيب فارسى و مالك بن دينار) به حج رفتيم و ديديم مردم از شدت تشنگى و بى آبى در مضيقه و فشارند . آنان به ما متوسل شدند و ما به سوى كعبه رفتيم و پس از طواف، با تضرع از خدا تقاضاى باران كرديم، اما دعاى ما پذيرفته نشد . در همين بين جوانى كه اندوه و ناراحتى در چهره اش پيدا بود، آمد و بعد از طواف، رو به ما كرد و گفت: مالك بن دينار و ... ! گفتيم: بله! گفت: يك نفر از شما را خدا دوست ندارد!؟ گفتيم: ما دعا كرديم، اجابت با اوست!

او به سوى كعبه رفت و در آنجا به سجده افتاد . در سجده مى گفت: خدايا تو را به علاقه اى كه به من دارى، اينها را از باران سيراب كن . هنوز دعايش تمام نشده بود كه باران همچون دهانه مشك باريدن گرفت .

گفتم: جوان! از كجا فهميدى خدا تو را دوست دارد؟ گفت: اگر دوست نداشت، به خانه اش دعوت نمى كرد . حال كه دعوت كرده، فهميدم مرا دوست دارد لذا او را به علاقه اش به خودم قسم دادم .

آن جوان از پيش ما رفت ... از مردم مكه پرسيدم اين جوان كه بود؟ گفتند: على بن الحسين بن على بن ابى طالب عليهم السلام بود . (22)

4 . عبادت

امام سجاد عليه السلام عبادت را بزرگترين حق خدا بر گردن انسان مى دانست و مى فرمود: «فاما حق الله الاكبر فانك تعبده، لاتشرك به شيئا، فاذا فعلت ذلك باخلاص جعل لك على نفسه ان يكفيك امر الدنيا والاخرة ويحفظ لك ما تحب منهما (23)

بزرگ ترين حق خدا اين است كه او را عبادت كنى و چيزى را با او شريك قرار ندهى . پس اگر اين كار را با اخلاص انجام دادى، خدا بر خود لازم مى كند كار دنيا و آخرت تو را كفايت كند و هر چه از دنيا و آخرت بخواهى، برايت پاس دارد .»

آن حضرت درباره حق نماز نيز مى فرمود: «فاما حق الصلاة فان تعلم انها وفادة الى الله وانك قائم بها بين يدى الله فاذا علمت ذلك كنت خليقا ان تقوم فيها مقام الذليل الرغب الراهب الخائف الراجى المسكين المتضرع (24)

حق نماز آن است كه بدانى نماز شرفيابى به درگاه الهى است و تو به وسيله نماز در مقابل خدا ايستاده اى . پس هر گاه آن را دانستى، سزاوار خواهى بود كه مثل بنده اى ذليل، مشتاق، ترسناك و بيمناك [از عذاب خدا]، اميدوار [به رحمت او]، محتاج، و نالان، در برابر او بايستى .»

امام سجاد عليه السلام درباره درجات عبادت مى فرمود: «من از خدا كراهت دارم كه او را تنها به خاطر پاداش عبادت كنم، تا مانند بنده طمعكار باشم كه هر وقت طمع ثواب داشت، عبادت كند وگرنه عبادت نكند . و كراهت دارم كه از ترس عذابش عبادت كنم، تا مانند بنده بدى باشم كه اگر نترسيد كارى نمى كند .» سؤال شد: پس به چه منظور خدا را مى پرستى؟ فرمود: «براى اينكه او با كرامتها و نعمتهايش شايسته عبادت است .» (25)

در مقام عمل نيز امام سجاد عليه السلام عابدترين فرد روزگار بود . تا آنجا كه مالك بن انس درباره آن حضرت مى گفت: به من خبر رسيده كه على بن الحسين عليه السلام هر شب و روز هزار ركعت نماز مى خواند . (26) و ابن ابى الحديد مى گفت: «كان الغاية فى العبادة (27) نهايت در عبادت كردن بود .» براى همين، او به زين العابدين مشهور شد .

امام باقر عليه السلام مى فرمود: «بلغ من العبادة ما لم يبلغه احد وقد اصفر لونه من السهر ورمضت عيناه من البكاء ودبرت جبهته من السجود و ورمت قدماه من القيام فى الصلاة (28) از عبادت به جايى رسيده بود كه كسى نرسيده بود . از شب زنده دارى رنگش زرد، و از گريه چشمانش سرخ، و از سجده پيشانى اش برجسته، و از ايستادن در نماز پاهايش دچار ورم شده بود .»

ديگر ويژگيهاى امام سجاد عليه السلام را در بخش بعدى اين مقاله تبيين خواهيم كرد .


پاورقي

1) ميزان الحكمة، ج 1، ص 169 (الامامة)، به نقل از نوادر راوندى، ج 3، ص 193 .

2) انعام/73 .

3) تفسير نورالثقلين .

4) زندگانى امام زين العابدين، عبدالرزاق مقرم، ص 435، به نقل از فصول المختاره، ج 1، ص 7 .

5) اثبات الهداة، ج 5، ص 235 .

6) سير اعلام النبلاء، ج 4، ص 389 .

7) بحارالانوار، ج 25، ص 194 .

8) صحيفه سجاديه، دعاى 47 .

9) آل عمران/49 مائده/110 اعراف/108 .

10) اعراف/160 .

11) اعراف/117 و 107 .

12) نمل/12 .

13) مريم/30 .

14) زندگانى امام زين العابدين، مقرم، ص 86 . به نقل از: دلائل الامامة، ص 91 . نظير نشان دادن بهشت و جايگاه آخرت را مى توان در مورد امام حسين عليه السلام كه جايگاه بهشتى را به يارانش نشان داد، يا امام هادى عليه السلام كه به صالح بن سعيد نشان داد، يا رفتار حضرت موسى عليه السلام كه مقامات بهشتى ساحرانى را كه به او ايمان آوردند، به آنان نشان داد

15) مدينة المعاجز، ص 318 .

16) محاسن برقى، ج 1، ص 16 .

17) نهاية الارب فى فنون الادب، ج 21، ص 331 .

18) بحارالانوار، ج 46، ص 107 .

19) اصول كافى، ج 2، ص 616 .

20) تحليلى از زندگانى امام سجاد عليه السلام، باقر شريف قرشى، ص 5 اصول كافى، ج 2، ص 602 .

21) صحيفه سجاديه، دعاى 41 .

22) بحارالانوار، ج 11 (ترجمه زندگى امام سجاد عليه السلام و امام باقر عليه السلام)، ص 38 .

23) تحف العقول، ص 184 به بعد .

24) همان .

25) تفسير امام حسن عسكرى عليه السلام، ص 132 .

26) تهذيب الكمال، ج 20، ص 390 .

27) شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 27 .

28) مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 148 ارشاد، مفيد، ص 255